ملاقات اردیبهشتی فخرالسادات محتشمیپور در یکی از زیباتری | فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
ملاقات اردیبهشتی
فخرالسادات محتشمیپور
در یکی از زیباترین روزهای اردیبهشت و همزمان با بارش بارانی طراوتزا به همراه بچهها به ملاقات همسرجان رفتیم.
بلوز زردرنگ هدیه یکی از خویشان، که چون دختران خودمان دوستش میداریم، برتن همسرجان چشمنواز بود، چقدر خوب است که ما با همهی رنگها آشتی هستیم بدون رجحان دادن رنگهای تیره و چقدر خوب است که تسلیم عرف بی منطق و رسوم بی معنا نمیشویم.
همسرجان باشوق آمد، همه را بوسید و خوراکیها را با دقت روی میز چید. چقدر جای کیکهای خانگی دست پخت آقای مدنی، که با حداقل امکانات برای روزهای ملاقات تهیه میکرد، خالی بود.
همسرجان از احزاب زنان اصلاح طلب (صدف) برای انتشار بیانیه در محکوم کردن بازگشت گشتهای ارشاد به خیابانها تشکر کرد.
او از گزارش خوب خانم عزل حضرتی درباره نسل زد « نسل زد تابوشکنی یا سربراه» منتشر شده در روزنامه اعتماد هم تشکر و توصیه به خواندن آن کرد.
وی همچنین نگرانیاش از مشکلات پیشآمده برای هنرمند مردمی ترانه علیدوستی را ابراز نمود.
کمپین اعتراض به ساخت مسجد در پارک قیطریه را هم ستود و پیوستن خود را به این کمپین به دلیل نادرست بودن این اقدام اعلام کرد.
همسرجان همچنین از پراکنده کردن زندانیان سیاسی علیرغم سنت معمول ابراز تعجب کرد و گفت حتی در زمان شاه سابق زندانیان سیاسی را با هم یکجا نگهداری می کردند.
بچه ها گفتگوی مفصلی با پدر پیرامون مباحث روز داشتند و من هم با شوق شنوای گفتگوهایشان بودم که گاه با اختلافنظر همراه بود.
نکتهی جالبی را که در این گفتگوها بود از قول مصطفی با شما به اشتراک میگذارم: «کار سیاسی مثل دوی ماراتن است نه دوی سرعت. باید آهسته و پیوسته و با تمرکز، مسیر را ادامه داد و خسته نشد وگرنه رسیدن به سرمنزل مقصود را نباید انتظار داشت. درست مثل زندان برای زندانی سیاسی که نباید منتظر آزادی باشد و از ادامه راه نباید خسته شود!»
موقع خداحافظی بود. یار دلارام را به خدا سپرده از سالن ملاقات بیرون آمدیم در حالیکه بچهها سخت در فکر بودند. در فکر راه دشوار آزادی @MostafaTajzadeh