2021-05-07 16:14:24
ای بُتِ هفت شاخ!
ای درختِ هفت شاخه!
فردا تیرهایی را که در دلم فُرو کرده ای،
بیرون میکِشم
از هر تیری تبَری میسازم
شایسته دستِ فرزندانِ ابراهیم
از خونِ زخمهایم
چند کیسه خون میفرستم
به بیمارستانهای غزّه
و از اشکِ چشمانم سِرُم میسازم...
بگذار از زخمم خون بچکد
آن قدر خون در رگ های من نیست
که عطشِ تو را فُروبنشاند
آری، اما زهری در مغزِ استخوانم دارم
که جامِ تو را پُر خواهد کرد
و نگهبانانِ زرّادخانههای تو از آن میهراسند
ما از نسلِ قمرِ بنی هاشمایم
ستارهات را به رخِ ما نکِش
تا میتوانی، قطع کن
دستهایی را که به سویِ تو سنگ پرتاب میکنند
هر دست، تکّه چوبی خواهد شد
افتاده در کوچه کوچه این سرزمینِ مقدّس
که وقتی شعله ور شود
گُلی همیشه بهار خواهد رویید
عزیز مهدی - هندوستان#روز_قدس
-----
@Mostaghelsharif
186 viewsedited 13:14