Get Mystery Box with random crypto!

سه درس از شکست بایدن در افغانستان که باید همین اکنون یاد بگیری | سخن ناب 📚

سه درس از شکست بایدن در افغانستان که باید همین اکنون یاد بگیریم!


اولین درس، رهبری است. من بسیاری از رسانه‌های اجتماعی را دیده‌ام که به طور گسترده «ژنرال‌ها» یا «مجتمع صنعتی نظامی» را به‌عنوان قربانی مناسبی برای جنگ طولانی مدت مورد انتقاد قرار می‌دهند.

مطمئناً برخی از سرزنش‌ها در این بخش است، اما در نهایت، پاسخ بسیار ساده‌تر از این بود:

سیاستمداران: به مدت 20 سال، سیاستمداران نتوانستند مأموریت ما را به سادگی بیان کنند. ببینید، ما در سال 2001 با دو انتخاب ساده روبرو شدیم:

انتقام گرفتن یا جلوگیری از حمله دیگری.
ما تصمیم گرفتیم هر دو را انجام دهیم (تصمیم کاملاً منطقی، چه موافق باشید یا نه)، اما فقط قسمت انتقام را برای مردم آمریکا بیان کردیم و سپس متعجب شدیم که چرا آنها پس از سال ها اشغال نظامی بی تاب شدند. اینکه بگوییم این واقعیت پیچیده، می‌توانست بهتر توضیح داده شود، دست کم گرفتن است.

درس دوم این است که چگونه احساسات خود را کنترل کنیم. تصمیم برای خروج سریع از افغانستان پس از 20 سال دستاوردهای چشمگیر، تصمیمی صرفاً احساسی بود، محصول سوء تفاهم استراتژیک (به درس اول مراجعه کنید) که منجر به خستگی و ناامیدی شد. اگر از هوش مان استفاده می‌کردیم، ممکن بود یک تجزیه و تحلیل سریع هزینه/فایده انجام داده باشیم و متوجه می‌شویم که پس از 20 سال بالاخره در یک وضعیت مناسب قرار داشتیم، که در آن هدف ما از پیشگیری با هزینه نسبتاً کمی از نظر حفظ جان (بدون مرگ و میر در جنگ) انجام می‌شد.

و این مسايل منجر به درس سوم می شود: به دنبال توازن باشید. مدل کاملی برای مداخلات خارجی، اعلان جنگ، یا تعیین اینکه چه زمانی منافع آمریکا واقعاً در معرض خطر است یا خیر، وجود ندارد. اما 20 سال گذشته در عراق و افغانستان نکاتی را به ما یاد داد، جایی که ما بین افزایش ها و عقب نشینی ها و ملت سازی و مادر همه بمب ها دچار تشنج شدیم. اما چه چیزی بدست اوردیم؟

مطمئنا محدودیت های ما، به خصوص در مساله ملت سازی بود. اما ما همچنین توانایی خود را برای تقویت و تجهیز متحدان و طرح امنیت ملی بدست اوردیم. تا 20 سال در افغانستان، یک تعهد کوچک حفظ ثباتی بود که ما نیاز داشتیم، به غیر از یک پایگاه هوایی بزرگ که در نزدیکی پاکستان، ایران و چین قرار داشت. اگر همچنان ثابت کنیم که امادگی برای هرج و مرج و غیرقابل پیش بینی بودن مسائل جهان را نداریم و با بالا انداختن دست ها و شانه ها واکنش نشان دهیم، باید خود را برای دنیایی بسیار خطرناک تر آماده کنیم – جهانی که توسط جنگ سالاران و سلاح های هسته ای اداره می شود.

شعارها نباید سیاست را دیکته کنند. همان‌قدر که عوام فریب‌های پر سر و صدا می‌خواستند این رالی را به رقابتی ساده بین آمریکایی‌های صلح‌خواه و نخبگان جنگ‌طلب تبدیل کنند، هرگز چنین نشد. جهان پیچیده و خطرناک است و هیچ مسیر کاملی برای آمریکا وجود ندارد که بتواند آن را طی کند، به این دلیل که جهان غیر قابل پیش بینی است.

ما از افغانستان فرار کردیم بخاطریکه آشفته و ناخوشایند بود و سیاستمداران فکر می کردند مردم آمریکا برای شنیدن حقایق بسیار ساده هستند. مردم افغانستان و هزاران خانواده آمریکایی که اکنون متعجب هستند که فداکاری آنها چه معنایی داشته است، هزینه را پرداخت کردند. کمترین چیزی که به آنها مدیونیم درسهایی است که آموخته ایم.
@motive_is_here