روزی مرد جوانی مرتکب خطایی شد و او را نزد حاکم شهر بردند تا مجازاتش کند. حاکم ابتدا برای او حکم مرگ صادر کرد، اما سپس کمی مهربان شد و به جوان گفت: «اگر بتوانی ظرف مدت سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزی، تو را خواهم بخشید و از مجازاتت میگذرم!»
مرد این پیشنهاد را قبول کرد و مأموران حاکم او را آزاد کردند. عدهای از مردم به جوان گفتند: «مرد نادان، آخر تو چگونه میتوانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی؟!» مرد در جواب گفت: «انشاءالله در این سه سال یا حاکم میمیرد یا خرم!» **********
نتیجهگیری: این داستان هرچند جنبه طنز دارد، ولی بسیار آموزنده است. هرگز و در هر شرایطی امید خود را از دست ندهید. به آیندهتان فکر کنید، اما هرگز نگران فردا نباشید و همیشه با امیدواری زندگی کنید.
کانال آموزش موفقیت و ثروتمندی: @movafaghyar وبسایت موفقیار: www.movafaghyar.com