مردم در گفتمانهاي تاريخ معاصر ايران در گفتوگو با #عيسي_عبدي | مورخان
مردم در گفتمانهاي تاريخ معاصر ايران در گفتوگو با #عيسي_عبدي از رعيت تا مردم محسن آزموده (روزنامه اعتماد)
تعبير «مردم» اصطلاحي آشنا در زبان فارسي است كه در روزگار معاصر، همسو با تحولات ژرف سياسي و اجتماعي و فرهنگي، معناهاي متفاوتي پيدا كرده است. در فرهنگ مدرن، مردم براي اشاره به اجتماعات انساني با هويت مستقل و حقوق برابر به كار ميرود. در عصر پيشامدرن، مردم چنين جايگاهي نداشتند و عمدتا منقاد نيروها و قدرتهاي فرادست تلقي ميشدند، يعني رعيت يا رمهاي ناآگاه و ناتوان كه وابسته به منابع قدرتي بيرون از خويش محسوب ميشدند. امروز كلمه مردم، در گفتار روزمره رسانههاي عمومي، جايگاه والايي يافته و سياستمداران، ولو در ظاهر و در سطح گفتار، ايشان را ولينعمتان خود ميخوانند. اما آيا در واقع چنين است؟ آيا مردم به عنوان اجتماعي از انسانهاي خودآيين و خودمختار، در گفتمانهاي سياسي و اجتماعي ما حضور دارند؟ اين مفهوم، در طول يكصد و اندي سال پس از مشروطه كه بسياري آن را لحظه تولد مردم در معناي جديد ميخوانند، دستخوش چه تحولاتي شده است؟ عيسي عبدي، پژوهشگر تاريخ ايران، در كتاب «مردم در گفتمانهاي تاريخ معاصر ايران (1357-1285)»، با رويكردي نشانهشناسانه به بررسي مفهوم «مردم» به عنوان يك دال (signifier) محوري در گفتارهاي سياسي تاريخ معاصر ايران پرداخته و سير تحول و تطور آن و نحوه بازنمايياش را از روزگار مشروطه تا انقلاب 1357 بررسي كرده است. به اين مناسبت با او گفتوگويي كرديم كه از نظر ميگذرد.
متن کامل گفتگو با کلیک روی عنوان از رعیت تا مردم @movarekhan