سقف سازمانِ شما کجاست ؟ شما با نخبگانِ سازمانتان چه میکنید ؟
این تصویر، افرادی را نشان میدهد که هر کدام در دورهای سکاندارِ برنامهای پرمخاطب در رسانه بودهاند و هر کدام زمانی که به موفقیتی رسیدهاند، به دلایل واهی یا بدون ارائه دلیلی طرد شدهاند !
اولاینکه، تصور نکنیم، نخبه لزوما ژستی روشنفکری دارد یا مدارک دانشگاهیاش فراوان است! در هر Context نخبگی معنا و مفهومی دارد و با این نگاه، این افراد نخبه رسانهای محسوب میشوند.
اما حالا هیچکدام از این ها جایی در رسانه دولتی ندارند و ظاهرا قربانی آخر این شیوه اندیشیدن هم سروش صحت بوده.
از اینجا که بگذریم، باید نگاهی به سازمان تحت مدیریت خودمان یا واحدی که ما مدیرش هستیم نگاه کنیم :
با نخبههای سازمان و احتمالا نظرات متفاوتی که از ما دارند، چه میکنیم؟
چقدر سقف سازمانِ ما برای گروههای علاقهمند به پیشرفت جا دارد؟
در بسیاری از شرکتها، هنوز نه تنها به مفهوم سرمایه انسانی اعتقاد ندارند بلکه مفهوم ضعیفتر آن یعنی منابع انسانی هم نادیده گرفته میشود و نگاهشان به این حوزه در حد امور رفاهی است !یعنی نگاهی که سالها پیش از دنیا برچیده شد.