دیگر قادر نبودم کسی را دوست بدارم و عشق بورزم. چون معنای دوست | Poems , Quotes And Letters
دیگر قادر نبودم کسی را دوست بدارم و عشق بورزم. چون معنای دوست داشتن در نظر من چیزی جز ستم کردن و از جنبهٔ ارزشی و اخلاقی برتر بودن نبود. در تمام زندگیام حتی نتوانستهام تصور نوع دیگری از عشق را به مخیلهام راه دهم.
هماکنون هم معتقدم که:
«عشق» عبارت است از حقی که معشوق برای ستم کردن به عاشق میبخشد.
#یادداشت_های_زیرزمینی #فئودور_داستایوفسکی