2021-07-19 09:50:55
افسردگی ناشی از سندرم مادر مرده، معمولاً بعد از سالها در انتقال آشکار میشود. تحلیلگر احساس ناهماهنگی در درک انتقال افسرده و رفتار خارج از تحلیل مراجع میکند زیرا فرد در خارج از تحلیل افسرده نیست.
انتقال افسردهای که ایجاد می شود نشاندهنده تکرار یک افسردگی مربوط به دوران نوزادی است. علت این نوع افسردگی به خاطر از دست دادن واقعی مادر نیست. در سندرم مادر مرده مسئله جدایی واقعی مادری که کودکش را رها کرده است نیست. مشخصه اصلی این سندرم افسردگی مادر است. مادر خود نیز عزادار است.
دلایل زیادی برای علت افسردگی مادر وجود دارد:
مهمترین دلیل افسردگی مادر این است که مادر شخص عزیزی را از دست داده است: کودک، والدین، دوست یا هر ابژه دیگری که مادر به شدت بر روی او سرمایهگذاری روانی کرده است.
ممکن است افسردگی مادر به خاطر جراحت نارسیستیکی باشد که به خاطر شکست مالی در خانواده، خیانت پدر به مادر، تحقیر شدن مادر توسط پدر، ... ایجاد شده است.
در هر شرایط مهم این است که بدانیم در این نوع افسردگی غم مادر و کم شدن علاقهاش به نوزاد مسئله اصلی است. تصور مادر از نوزادش بیرحمانه تغییر میکند و آن رابطه شاد و غنی با کودک ناگهان متوقف میشود. با نگاه به آلبوم عکسهای خانوادگی میتوان دید که نوزاد در ابتدا سرزنده، دوستداشتنی با پتانسیل بسیار بالاست اما عکسهای بعدی نشان میدهد که او شادابی اولیهاش را از دست داده است. همه چیز انگار به پایان رسیده است.
مادر یا غرق خود یا چیز دیگری شده است ظاهراً در دسترس کودک است اما همیشه غمگین است. حضور دارد اما بی تفاوت است، با او بازی میکند اما همزمان او را توبیخ میکند. نوزاد این تحول یعنی فاصله گرفتن ناگهانی مادر از خود را فاجعهآمیز تجربه میکند زیرا بدون هیچ علامت هشداردهندهای، عشق با یک ضربه از بین رفته است.
این تروما باعث میشود که کودک هم دچار سرخوردگی زودرس شود؛ هم عشق و معنای زندگی را از دست بدهد؛ و تلخ تر از همه اینکه کودک بدون هیچ تبیینی درک نمیکند که چه اتفاقی افتاده است. قضیه زمانی جدیتر میشود که سندرم مادر مرده در لحظهای رخ دهد که کودک وجود شخص سوم یعنی پدر را کشف میکند. ممکن است کودک علت عدم دلبستگی مادر به خودش را به وجود پدر نسبت دهد.
@nadidparid
5.6K views06:50