Get Mystery Box with random crypto!

محمد ميخواست ابليس را خفه كند اما ياد برادرش سليمان افتاد و اي | نقدى بر اسلام

محمد ميخواست ابليس را خفه كند اما ياد برادرش سليمان افتاد و اينكار را نكرد
در روايتى از صحيح مسلم از معتبرترين كتب اهل سنت چنين آمده:
۵۴۲۴۰ ) از ابودرداء نقل است که گفت : رسول خدا قیام کرد و فرمود: « از شرنوبه خداوند پناه می برم ». سپس فرمود: تو را همان گونه نفرین می کنم که خداوند نفرین کرد » سه بار تکرار فرمود، سپس دستش را دراز کرد؛ گویی می خواست چیزی را بگیرد چون از نماز فارغ شد، گفتیم: یا رسول الله ! در نماز از شما چیزی شنیدیم که قبل از آن هرگز نشنیده بودیم و دیدیم که دستتان را به سوی چیزی دراز کردید . فرمود: «دشمن پروردگار، ابلیس، باشعلهای آتش نزد من آمد و می خواست که آن را در روی من اندازد و من از شر وی به خداوند پناه بردم. سه بار. سپس گفت: تو را همان گونه لعنت و نفرین می کنم که خداوند نفرین کرد. بعد خواستم او را خفه كنم. به خدا سوگندا اگر دعای برادرم سلیمان نبود، کاری می کردم که وی مسخره کودکان مدينه شود
#منبع: صحيح مسلم نویسنده: مسلم ج: ١ ص: ٣٥٨
چرا محمد ابليس را خفه نكرد كه شرش را از سر مردم بكند؟ ياد برادرت افتادى خفه اش نكردى؟ يعنى چى اونوقت؟
@naghde_eslamm