نهج البلاغه در آينه قرآن(واکاوی یک نسبت دروغ به علیبنابیطال | نقدى بر اسلام
نهج البلاغه در آينه قرآن(واکاوی یک نسبت دروغ به علیبنابیطالب)
کتاب نهج البلاغه یکی از نسخ خطی قرن چهارم هجری است که توسط شریف الرضی نوشته شده است و حاوی سخنرانیها، موعظهها، نامهها، حکمتها و وصیتنامه و توصیههایی است که به خلیفه چهارم راشدین، علیبنابیطالب منتسب شده است. با این حال، در بسیاری از موارد، صحت انتساب آنها به علیبنابیطالب تردید فراوان است، و برخی از محققان شک و تردید خود را در مورد صحت متون موجود در این کتاب بیان کرده و گفتهاند که «نهجالبلاغه حاوی تحریفات و سخنان به دروغ نسبت داده شده به علیبنابیطالب است». و از جمله این علما ابن تیمیه است که درباره این کتاب میگوید «بیشتر موعظههایی که در نهجالبلاغه آمده و به علی بن ابی طالب نسبت داده شده است، به دروغ به او منتسب شده است». در این کتاب عبارتی منسوب به علیبن ابی طالب را خواندم که در آن وی میگوید: «گروهی خدا را برای چشمداشت میپرستند و این پرستشِ بازرگانان [کاسبان] است. گروهی او را از روی ترس عبادت میکنند و این عبادت بردگان است و گروهی او را سپاسمندانه میپرستند و این پرستش آزادگان است». انکار نمیکنم که وقتی این گزینگویه را در نگاه اول می خواندم، احساس حیرت و تحسین نسبت به آن کردم؛ چرا که تایید می کنم ایمان حقیقی از قلب و عشق ناشی می شود، بدون انگیزهای از ترس مجازات یا آرزوی دریافت پاداش. اما مدت زیادی طول نکشید که شروع به تعمق در این عبارت کردم، و بر من آشکار شد که این سخن در تضادی روشن است با آنچه الله منزه و متعال (در قرآن کریم) از بندگانش خواسته است. چرا که وجودی که برترین است به ما دستور میدهد که از ترس مجازاتش و تمایل به گرفتن پاداشش، او را بخوانیم: «و او را از ترس و طمع بخوانید» ( ۵۶ اعراف)؛ و او عباد مومن خود را چنین توصیف کرده است: «پهلوهايشان از خوابگاه جدا مىگردد [و] پروردگارشان را از روى ترس و طمع مى خوانند» (۱۶ سجده)؛ و اینکه عباد دانا و با سواد خدا از روی ترس و تجارتجویی او را عبادت میکنند: «از بندگان خدا تنها افراد باسوادند كه از او مىترسند [...] آنانی كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز برپا مى دارند [...] اميد به تجارتى دارند كه هرگز سودش پایانی ندارد» (۲۸ و ۲۹ فاطر). آیات مویّد بیشتری نیز هست که برای ما روشن میکند که الله متعال خواسته است تا ما از ترس مجازاتش و امید کسب پاداش و ثوابش او را عبادت کنیم؛ بنابراین بعید است علیبنابیطالب (از مریدترین افراد صحابی نسبت به محمد و فرزندخواندهی او) به قرآن توجه نداشته باشد و چنین عبارتی را بیان کند! این کتاب در قرن چهارم هجری قمری، یعنی پس از شکوفایی ترجمه علوم و فلسفه در میان مسلمانان، که در دوران مأمون عباسی در قرن سوم هجری به اوج خود رسید، تألیف شده است؛ و انتظار می رود که نویسنده این عبارت از متفکرانی باشد که تحت تأثیر آنچه از اندیشه و فرهنگ یونان به فرهنگ اسلامی منتقل شده، بوده باشد. در این عبارت، اندیشهای فلسفی، نزدیک به آنچه فیلسوفان یونانی مانند سقراط، افلاطون و ارسطو دربارهی تعالی روح نسبت به جنبه نفسانی انسان، و همچنین نگرهی طبقاتی حاکم در یونان باستان، که بنا بر آن عزت و تعالی معنوی از ویژگیهای آزادگان دانسته میشود و نه بندهها و بردهها، وجود دارد. اما در اسلام، تمامی مردم بندگان و بردگان الله هستند و تا زمانی که بندگان او هستند، حق ندارند از طلب نیاز، نماز و دعا برای جلب برکات و نعمات او دست بکشند؛ و حق ندارند از بندگی خوف و خشیت مدارشان برای دور کردن غضب و عذاب او کوتاهی کنند. پینوشت مترجم: برای فهم تضاد این عبارت نهجالبلاغه با احادیث و سیره نبوی و خلفای راشیدن، رجوع کنید به احاديثى مانند حدیث زیر از منابع شیعی و سنی: پیامبر اسلام، می گويد: «هرکس از نماز جماعت روگردان باشد بر مسلمانها واجب است که غیبتِ او را کنند و او (با ترک نماز جماعت) از عدالت میافتد و باید رفتوآمد با وی را قطع کرد و امام مسلمین باید او را بترساند و از ترک نماز جماعت برحذر دارد پس اگر اهل نماز جماعت شد که هیچ وگرنه باید خانهاش را روی سرش به آتش کشاند!! و اگر کسی اهل نماز جماعت باشد با این کار هم عادل شمرده میشود و هم نباید بر علیه او غیبت کرد» #نويسنده: عزيزة المانع #ترجمه: بهرام بسطامی https://t.me/naghde_eslamm/36668