Get Mystery Box with random crypto!

نقد فلسفه و عرفان

لوگوی کانال تلگرام naghdefalsafevaerfan — نقد فلسفه و عرفان ن
لوگوی کانال تلگرام naghdefalsafevaerfan — نقد فلسفه و عرفان
آدرس کانال: @naghdefalsafevaerfan
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 954
توضیحات از کانال

نقد مبانی و مسائل فلسفه و عرفان یونانی موسوم به اسلامی بر اساس عقل، قران و روایات اهل بیت علیهم السلام توسط مهدی نصیری
ارتباط با مهدی نصیری @Mahdinasiri238

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2021-11-11 11:52:26
مدرسه مجازی حکمت با مدیریت و تدریس مهدی نصیری از علاقه مندان به مباحث دینی (فقه سیاسی، کلام، حدیث و ...) ثبت نام می کند.
برای اطلاعات بیشتر با آیدی زیر تماس بگیرید:
@HMostafavy
1.2K views08:52
باز کردن / نظر دهید
2021-10-31 10:19:07 خط فقاهتی شيعه و تقابل خط اعتدالی و خط غلو

دکتر حسن انصاری

جريان های باطنی بر خلاف ظاهرشان عموما پروژه هایی سياسی بوده اند. نوعی مقابله و عصيان بر جريان مسلط سياسی و الهياتی. فرض اين جريان ها اين است که تفسير جريان مسلط تنها موافق با ظاهر شريعت و متن مقدس است و معانی باطنی آنها را ناديده می گيرد و يا به حاشيه می برد. بنابراين جريان های باطنی و عرفانی که در پيرامون قرائت های رسمی و در برابر آنها رشد می کنند به تأويل متن مقدس در راستای ارائه معنایی باطنی دعوت می کنند. اين خود يک بار سياسی و اجتماعی بسيار قوی دارد. يعنی ايدئوژی باطنی گرا و تأويلی در برابر مشروعيت قدرت و تفسير مسلط قرار می گيرد و آن را به چالش می کشد. خلافت عباسی به همين دليل خيلی زود به جريان های باطنی، غاليانه و دعوت فاطمی که مشروعيت های جانشين را پيشنهاد می دادند واکنش نشان داد. با اين وصف به طور خلاصه عرض کنم که جريان های باطنی معمولا در آغاز ضد نظام سلسله مراتبی حاکم می ايستند و مرجعيت رسمی نهادهای مذهبی را به چالش می کشند اما خود به نوعی و به تدريج به سلسله مراتب بديلی فرا می خوانند که جای قدرت خليفه/شيخ الاسلام می نشيند. قطب، شيخ، رکن چهارم، باب و امثال اين مفاهيم مرجعيت های بديل طرق عرفانی و باطنی و غاليانه اند. در تفکر عرفانی و باطنی (البته با همه اختلافات و جزئيات که اينجا محل بحث درباره آن نيست) برای درک باطن و تأويل متن مقدس و همچنين تضمين "نجات" باطنی و دسترسی به "معرفت" بايد به واسطه ای تکيه کرد و از او "راه" را خواست و هدايت گرفت. از نقطه نظر بُعد الهياتی اين واسطه در حقيقت واسطه تأويل متن مقدس و فهم باطن شريعت و راهيابی به حقيقت است. بايد به واسطه "قطب" سالک طريقت شد. واسطه نجات از بعد متافيزيکی واسطه وجود و فيض و "آب حيات" هم هست. خدای دست نايافتنی از طريق واسطه فيض نه تنها شناختش ممکن می شود بلکه اصلا فيض وجودش تنها از طريق واسطه هاست که به ساير مخلوقات می رسد. تشيع غاليانه و باطنی همچون تصوف لايه ها و رگه های متفاوت و متنوعی از اين انديشه را در خود داشته است.

تشيع امامی خط اعتدالی با وجود قبول جايگاه برتر امامان شيعه به عنوان واسطه لطف الهی و دارای عصمت با هرگونه ارتقای امام در جايگاه خداوندی و "تفويض" مخالف بوده است. در جريان اعتدالی تشيع امامی، شريعت و ظواهر متن مقدس مرجعيت دارند. در اين ديدگاه امام معصوم برای تفسير شريعت و تضمين حفظ آن وجودش ضروری است و "لطف" قلمداد می شود. فقيه در مقام فهم اجتهادی شريعت و در غيبت امام به تبع مرجعيت پيدا می کند. فقيه بدين معنا در زمان غيبت جانشين امام است. نظريه ولايت فقيه در واقع نظريه جانشينی (نيابت) امام است در زمان غيبت. در مقابل در ديدگاه های باطنی، تأويلی و يا صوفيانه "شيخ" و يا قطب و يا "باب/حجت" جای "امام" را می گيرد. در ديدگاه های افراطی اين جريان ها شريعت جای خود را به طريقت و يا تأويل می دهد. در برخی از اين جريانات تأويلی و باطنی، شريعت تنها ضرورت دوران "ستر" است و بعد از آن نوبت به دوران "کشف" حقيقت و "ظهور قيامت" می رسد. خط اعتدالی تشيع در طول تاريخ با اين نوع تفاسير که شريعت را به حاشيه می راندند و يا بر نسخ آن حکم می دادند مخالف بوده و جوهره ديانت را در تعبد به شريعت و ظاهر متن مقدس در عين اعتقاد به ضرورت اجتهاد و تفسير می دانسته است. با وجود اينکه طرق صوفيانه و يا باطنی از لحاظ نظری سياسی قلمداد نمی شوند اما درونمايه سياسی آنها را بايد در پرتوی ديدگاهی که درباره شريعت و تأويل و مرجعيت دارند فهميد. در واقع با پيشنهاد دادن مرجعيت و مشروعيتی جانشين، اين نظام های معرفتی و باطنی به شدت معطوف به امر سياسی و قدرت اجتماعی و سياسی اند.
در عمل هم در طول تاريخ عموما از بستر طرق ساده اوليه صوفيانه و يا عرفانی به تدريج شاهد بروز طرق پيچيده و دارای ساختارهای سلسله مراتبی بوده ايم که گاهی عملا هم دعوی به دست گرفتن قدرت سياسی را داشته اند. در حقيقت به جای خليفه، شيخ صوفی داشته ايم و به جای سلسله مراتب فقيهان و شيخ الاسلامان و مفتيان سلسله مراتبی به شدت فروبسته از اقطاب و مراتب مختلف صوفيانه و باطنی تجربه کرده ايم.
در نظام فقه و شريعت، نجات در پرتوی ايمان به "ضروريات دين" و نظام الهياتی و عمل به شريعت ممکن است و فقيه تنها با اجتهادش عمل به شريعت را برای مقلدان و غير مجتهدان تسهيل می کند اما در نظام های باطنی نجات نه عمل به شريعت بلکه تنها در پرتوی تمسک به "شيخ" و "قطب" و "ولی" و "باب/حجت" معنا می يابد. برای دستيابی به نجات و معرفت خدا بايد از سلسله مراتب باطنی و معنوی گذر کرد.

https://t.me/azbarresihayetarikhi
1.4K views07:19
باز کردن / نظر دهید
2021-09-15 19:33:36 گفتگو انتقادی درباره مقاله گژیها در جدال با مدعی(نقد کتاب استاد غفاری جدال با مدعی که از فلسفه اسلامی دفاع کردن پی دی اف را اینجا بخوانید:
https://t.me/nabardb/50682
استاد مصطفی رضوانی(منتقد)
دکتر محمود هدایت افزا(نویسنده مقاله)

امشب ساعت ۲۲
گروه منطق فلسفه و کلام
https://t.me/joinchat/TsAB4C3Sv38XhKSn
1.5K views16:33
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 00:37:04
https://t.me/naghdefalsafevaerfan
1.8K viewsedited  21:37
باز کردن / نظر دهید
2021-09-02 04:25:40 کژیها در جدال با مدعی/ نقدی بر کتاب جدال با مدعی دکتر حسین غفاری/ به قلم محمود هدایت افزا
https://t.me/naghdefalsafevaerfan
1.6K viewsedited  01:25
باز کردن / نظر دهید
2021-09-01 13:12:50 ‍ حکیمی در عصر حیرت/ مکتب تفکیک در گفتگوی روزنامه اعتماد با مهدی نصیری

روزنامه اعتماد ـ محسن آزموده: مرحوم علامه محمدرضا حکیمی(1314-1400) فقیه، مجتهد، محدث و متفکر شیعی، در زمینه اندیشه فلسفی و آنچه سنت فلسفی در جهان اسلام خوانده می شود و مستشرقان آن را «فلسفه اسلامی»(درست یا غلط) خوانده اند، دیدگاه های متفاوتی داشت و در این زمینه متاثر از مکتب تفکیک بود و در این زمینه و با همین عنوان کتاب داشت. مکتب تفکیک، جریان یا نحله یا مدرسه ای از مکاتب یا جریان ها یا مدارس مذهبی شیعی است که به تفکیک دین از فلسفه و عرفان تاکید دارد و موسس آن به روایت علامه حکیمی، مرحوم محمد مهدی اصفهانی خراسانی فقیه اصولی شیعه است. معمولا نزد اهل فلسفه، مکتب تفکیک به مخالفت و ستیز با فلسفه تعبیر شده و از این دیدگاه ارزیابی های گوناگونی پدید آمده است. مهدی نصیری پژوهشگر حوزه فلسفه و علوم اسلامی، از صاحبنظرانی است که نگاه مثبتی به مکتب تفکیک دارد و به روایت خود از این دیدگاه دفاع می کند. برای آشنایی با مکتب تفکیک به طور عام و روایت استاد مرحوم علامه حکیمی نزد ایشان رفتیم و پرسش های خود را با ایشان مطرح کردیم:

1. در ابتدا به اختصار بفرمایید آشنایی شما با مرحوم علامه حکیمی چگونه صورت گرفته و آیا شما محضر ایشان را درک کردید؟

نصیری: بسم الله الرحمن الرحیم. آشنایی ام با مرحوم استاد حکیمی از پیش از انقلاب که طلبه ای نوجوان بودم با خواندن کتاب «بیدارگران اقالیم قبله» ایشان که سرگذشت زندگی سید جمال الدین اسد آبادی و یادکردی از میرزا محمد تقی شیرازی و شیخ محمد خیابانی بود، آغاز شد. در دوران سردبیری کیهان که مواضع عدالت طلبانه و ضد سرمایه داری را دنبال می کردم، با آقای حکیمی توفیق آشنایی از نزدیک را یافتم و در جلسات متعددی که در دوران صبح و بعد از آن ادامه یافت، از بیانات و نظریات ایشان استفاده کردم.

2. همان طور که در مقدمه ذکر شد، علامه حکیمی، غیر از شئون دیگرشان در مقام فقیه و محدث و تاریخ نگار اسلام، از منتقدان فلسفه ی موسوم به اسلامی بودند و از مکتب تفکیک سخن می گفتند. نخست بفرمایید از دید شما مکتب تفکیک چیست و چه شاخصه ها یا ویژگی هایی دارد؟

نصیری: مکتب تفکیک بر جریانی پاگرفته از حوزه علمیه مشهد در چند دهه اخیر با فعالیت مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (متوفای 1365 ق) از شاگردان مبرز فقه و اصول میرزای نایینی در نجف و سپس شاگرد برجسته او آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی ( متوفی1346 ش ) و شاگردانش آیات سیدان، مرحوم مروارید، مرحوم میرزا جواد تهرانی، مرحوم شیخ محمود حلبی، استاد حاج حیدر رحیم پورازغدی، مرحوم استاد حکیمی و... اطلاق می شود که به نقد و رد میراث فلسفی ارسطو و افلاطون ( که در فلسفه های مشاء و اشراق و حکمت متعالیه نمود یافته ) می پردازد و یافته های الهیاتی و متافیریکی این دو فیلسوف شهیر یونانی را در تعارض با مبانی الهیاتی قران و آموزه های اهل بیت علیهم السلام می داند.

جریان نقد فلسفه یونانی (میراث ارسطو) و عرفان مصطلح و تصوف (میراث افلاطون و فلوطین) پس از ورود به جهان اسلام از عهد اموی و عباسی، عمری طولانی داشته و به گواهی متون رجالی، اولین ردیه را بر ارسطو، هشام بن حکم( متوفی 199 ق) شاگرد برجسته امامان صادق و کاظم ع نوشته است (شيخ‌ طوسي‌، اختيار معرفةالرجال‌2/ 530) همچنین در آثار 180 گانه فضل بن شاذان (متوفی 260 ق) از کتابی با عنوان «الرد علی الفلاسفه» نام برده شده است (رجال نجاشی/ 307) و در دوران غیبت، کلام شیعه با آثار بزرگانی چون نوبختی، مفید، ابن زهره حلبی، شیخ طوسی، سید مرتضی، قطب الدین راوندی، علامه حلی، علامه مجلسی، میرزای قمی، ملا احمد نراقی و ... متولی دفاع از الهیات عقلی شیعه و نقد مبانی فلسفی و عرفانی یونانی بوده است.

زنده یاد استاد حکیمی با نگارش مقاله ای با عنوان «مکتب تفکیک» در سال 71 در نشریه کیهان فرهنگی و انتشار کتابی با همین عنوان در سال 1375، تعبیر«مکتب تفکیک» را ابداع کرد. این تعبیر بدین معناست که فیلسوفان و عارفان مسلمان باید بین آموزه های فلسفی وعرفانی یونانی با آموزه های الهیاتی وحیانی (معارف قران و اهل بیت علیهم السلام) تفکیک کرده و با خلط این دو با هم دچار التقاط و امتزاجِ رهزن و زیانبار نشوند.

در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که مکتب تفکیک، مخالف عقلانیت و برهان آوری و قائل به تعبد در مسائل الهیاتی مانند توحید و نبوت و معاد و ...نبوده بلکه مدعی است میراث الهیاتی ارسطو و افلاطون منطبق با موازین عقلی نبوده و طبعا از آنجا که الهیات قرانی و وحیانی مبتنی بر عقل و حجت باطنی خداوند است، الهیات یونانی در تعارض با وحی نیز می باشد.

ادامه گفتگو را در پیوند زیر بخوانید:

http://nasiri1342.blogfa.com
‌@nasiri42
1.5K views10:12
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 17:12:35حکیمی و مکتب تفکیک

مهدی نصیری

یکم. مکتب تفکیک بر جریانی پاگرفته از حوزه علمیه مشهد در چند دهه اخیر با فعالیت مرحوم میرزا مهدی اصفهانی (متوفای 1365 ق) از شاگردان فقه و اصول میرزای نایینی در نجف و سپس شاگرد برجسته او آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی ( متوفی1346 ش ) و شاگردانش آیات سیدان، مرحوم مروارید، مرحوم میرزا جواد تهرانی، استاد حاج حیدر رحیم پورازغدی، مرحوم استاد حکیمی و... اطلاق می شود که به نقد و رد میراث فلسفی ارسطو و افلاطون ( که در فلسفه های مشاء و اشراق و حکمت متعالیه نمود یافته ) می پردازد و یافته های الهیاتی و متافیریکی این دو فیلسوف شهیر یونانی را در تعارض با مبانی الهیاتی قران و آموزه های اهل بیت ع می داند.

دوم. جریان نقد فلسفه یونانی (میراث ارسطو) و عرفان مصطلح و تصوف (میراث افلاطون و فلوطین) پس از ورود به جهان اسلام از عهد اموی و عباسی، عمری طولانی داشته و به گواهی متون رجالی، اولین ردیه را بر ارسطو، هشام بن حکم( متوفی 199 ق) شاگرد برجسته امامان صادق و کاظم ع نوشته است (شيخ‌ طوسي‌، اختيار معرفةالرجال‌2/ 530) همچنین در آثار 180 گانه فضل بن شاذان (متوفی 260 ق) از کتابی با عنوان «الرد علی الفلاسفه» نام برده شده است (رجال نجاشی/ 307) و در دوران غیبت، کلام شیعه با آثار بزرگانی چون نوبختی، مفید، ابن زهره حلبی، طوسی، سید مرتضی، قطب الدین راوندی، علامه حلی، علامه مجلسی، میرزای قمی، ملا احمد نراقی و ... متولی دفاع از الهیات عقلی شیعه و نقد مبانی فلسفی و عرفانی یونانی بوده است.

سوم. زنده یاد استاد حکیمی با نگارش مقاله ای با عنوان «مکتب تفکیک» در سال 71 در نشریه کیهان فرهنگی و انتشار کتابی با همین عنوان در سال 1375، تعبیر«مکتب تفکیک» را ابداع کرد. این تعبیر بدین معناست که فیلسوفان و عارفان مسلمان باید بین آموزه های فلسفی وعرفانی یونانی با آموزه های الهیاتی وحیانی (معارف قران و اهل بیت علیهم السلام) تفکیک کرده و با خلط این دو با هم دچار التقاط و امتزاجِ رهزن و زیانبار نشوند.

چهارم. مکتب تفکیک، مخالف عقلانیت و برهان آوری و قائل به تعبد در مسائل الهیاتی مانند توحید و نبوت و معاد و ...نبوده بلکه مدعی است میراث الهیاتی ارسطو و افلاطون منطبق با موازین عقلی نبوده و طبعا از آنجا که الهیات قرانی و وحیانی مبتنی بر عقل و حجت باطنی خداوند است، الهیات یونانی در تعارض با وحی نیز می باشد.

پنجم. در برخی از عبارتهای مرحوم میرزا مهدی اصفهانی، مطالبی در مخالفت با برهان و استدلال آوری، مطرح شده و مورد نقد و اعتراض موافقان و مخالفان فلسفه قرار گرفته اما اصحاب تفکیک این مطالب را ناظر به استدلال های فلسفی و نه براهین عقلی دانسته اند و البته برخی از منتقدان فلسفه، وجود برخی اشکالات را در این ارتباط در کلمات میرزای اصفهانی پذیرفته و آن را نقد کرده اند.

ششم. مرحوم حکیمی در نقد فیلسوفان وعرفای مسلمان، ادب نقد و گفتگو را رعایت کرده و هرگز به دنبال راه اندازی یک نزاع متعصبانه و آلوده به تکفیر و تخطئه شخصیتی بین مخالفان و موافقان فلسفه وعرفان نبود و بلکه در کمال احترام، بزرگان اهل فلسفه و عرفان را نقد می کرد.
این سنت نقد و گفتگوی احترام آمیز در میان دیگر بزرگان مکتب تفکیک از جمله آیات درگذشته حاج شیخ مجتبی قزوینی و میرزا جواد تهرانی و چهره زنده و برجسته دیگر تفکیکی آیت الله سید جعفر سیدان نیز پیوسته رعایت شده است.

هفتم. مشرب وسیع دانشمند فقید محمد رضا حکیمی علی رغم اصرارش بر خلوص اندیشه دینی، در برخورد و تعامل با اندیشمندان و روشنفکران با انواع گرایشها در پیش و پس از انقلاب، آشکار و زبانزد بود تا جایی که مرحوم دکتر شریعتی با وجود اختلافات نظری اش با مرحوم حکیمی او را وصیّ تام الاختیار خود در تصحیح و ویرایش محتوایی آثار صوتی و مکتوبش قرار داد. این خصیصه حکیمی می تواند برای نسل امروز و طلاب و دانشجویان در برخورد با اندیشه ها و اندیشوران گوناگون الگو باشد تا بتوان در ابهامات و تردیدهای عصرحیرت و غیبت هادی و حجت معصوم خداوند، هر چه بیشتر راهی به معرفت و اندیشه های صائب و قرین به علم و اطمینان گشود.

هشتم. برخی از آثار استاد حکیمی در نقد فلسفه و عرفان مصطلح عبارت است از: مکتب تفکیک، اجتهاد و تقلید در فلسفه، مقام عقل، الهیّات الهی و الهیّات بشری و معاد جسمانی در حکمت متعالیه. اما برجسته ترین اثر علمی او دانشنامه قرانی و حدیثی الحیات (12 جلد) است که تالیف مشترک او با دو برادر اندیشورش آیت الله حاج شیخ محمد حکیمی و زنده یاد آیت الله حاج شیخ علی حکیمی است. در الحیات به مباحثی چون معرفت شناسی، عقاید، انسان شناسی، اخلاق، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد، سیاست و سبک زندگی از منظر قران و روایات معتبر اهل بیت علیهم السلام پرداخته شده است.
@nasiri42
1.2K views14:12
باز کردن / نظر دهید
2021-08-10 08:11:23
1.1K views05:11
باز کردن / نظر دهید
2021-07-29 07:39:45
1.3K views04:39
باز کردن / نظر دهید
2021-07-21 07:55:49 اشارات تنبّه آفرین و مهمّ نویسنده محترم کانال چراغ مطالعه:

این روزها زیاد با خودم فکر می‌کنم که امثالِ شیخ انصاری... و این همه عالِمان بلاکشیده و رنج‌دیده و بی‌هوا و سلیم‌النّفس.. مگر چه کم دارند از پیرمردان شهوت‌رانی که به مریدشان دستور می‌دهند که همسر زیبایت مانعِ پیشرفت سیر معنوی توست و باید او را طلاق دهی و سپس خودشان آن پری‌چهره را به تور می‌اندازند، و گاهی بر سر همسرِ صاحب‌جمال و بیوهٔ مرید خود با دیگران به منازعه و جدال برمی‌خیزند و لشگری از همسرهای منقطعه دارند؟! همه هم با الفاظ دهن‌پرکن و فریبنده‌ای چون دستگیری و ولایت و وصایت و چه و چه. یعنی حقیقت از فرط سادگی این‌قدر مخفی است؟!

نصایح مشفقانهٔ آقانجفی قوچانی برای کسی که هنوز روزنهٔ هدایتی در قلبش سوسو می‌زند، کافی است تا نه‌تنها افسار خود را به دست هر کس که عمامهٔ سیاه و سبز نهاد و ریش انبوهی گذارد و کتاب‌های قطور و کلفت نوشت و از فنا و بقا دم زد نسپارد، بلکه حماقت نکند و نوامیس خود را سرسپردهٔ آنها نکند تا مبادا کار از کار بگذرد و درّ ناسفته‌ای به الماس اقطاب کامجو و خوش‌اشتها سُفته گردد و راه بازگشتی برای خودش و این مخدّرات ساده و مظلوم و بی‌پناه نباشد! یک نکته از این معنا گفتیم و همین باشد ...

https://t.me/cheraghe_motaleeh/1788
1.3K views04:55
باز کردن / نظر دهید