Get Mystery Box with random crypto!

سالها پیش تماس گرفتم منزل دایی‌جان و به زن‌دایی گفتم، اگر منز | نقد و پند

سالها پیش تماس گرفتم منزل دایی‌جان
و به زن‌دایی گفتم، اگر منزل تشریف دارید
من و مادر میخوایم خدمت برسیم.
ایشون گفتند قدمتان روی چشم،
اما دایی منزل نیستند.
من هم گفتم: ما برای زیارت شما داریم میایم
و دایی را می‌شود یک جلسه‌ی دیگر دید.

یادم هست پیرزن تا زمان فوتش بارها در مجالس
مختلف این رو با لذت تعریف می‌کرد که چقدر
خانواده‌ی شوهرش دوستش می‌دارند و
احترامش را دارند.

این را نوشتم که بگویم محبتهای کلامی را
دست‌کم نگیریم. درست چرخاندن زبان هیچ
هزینه‌ای ندارد. اما حس و حال خیلی خوبی به
طرف مقابل ما می‌دهد.

#نیکا_نیک‌زاد

@NaghdOpand