2022-08-23 18:55:13
گناهکاری را نزد حاکم بردند. حاکم گفت:
یکی از این سه مجازات را انتخاب کن:
«یا یک من پیاز بخور یا ۱۰۰ سکه بده
یا ۵۰ چوب بخور!»
مرد با خودش گفت: «وقتی میشود پیاز خورد
کدام عاقلی چوب میخورد یا پول میدهد؟»
برایش پیاز آوردند. دو پیاز که خورد، دهانش
سوخت. گفت: «درد چوب از پیاز کمتر است.
چوب بزنید!» هنوز ده چوب نزده بودند که اشکش درآمد
و با خودش فکر کرد: «آدم عاقل تا
پول دارد چرا چوب بخورد؟»
۱۰۰ سکه داد و آزاد شد.
حاکم گفت: «کار آخر را اگر اول انجام
میدادی لازم نبود هم چوب را بخوری
هم پیاز را و در آخر سکه هم بدهی!»
حالا این داستان خلاصهی بسیاری از تصمیم گیریهای ماست.
در آخر کار و بعد از صرف هزینه بسیار همان کاری
را انجام میدهیم که باید اول انجام میدادیم...
@NaghdOpand
676 views15:55