این روزها در تکاپوی شروعی جدیدم. نه که کارهای نیمهونصفه نداشت | نارنجنامه
این روزها در تکاپوی شروعی جدیدم. نه که کارهای نیمهونصفه نداشته باشمها. دارم. داستانهای نیمنوشته. کتابهای نیمخوانده. اما با این حال کاری که از آن میگویم خیلی نزدیک است به من. به منِ واقعی. به منِ دور از گریز و بینقاب. قرار است کاری را آغاز کنم که برای انجام دادنش باید بینهایت خودم باشم و بینهایت زندگی کنم با آن. بیآنکه کارمند و فرمانبرِ دیگری باشم. میدانم خیلی انتزاعی نوشتم؛ اما به زودی خیلی عینی خواهد شد... امیدوارم