دو نوع تاریخنگاری: تاریخنگاری برای مقاصد سیاسی-اجتماعی (ایدئ | زیر سقف آسمان
دو نوع تاریخنگاری: تاریخنگاری برای مقاصد سیاسی-اجتماعی (ایدئولوژیک) و تاریخنگاریی دانشپژوهانه
حسن محدثیی گیلوایی ۹ دی ۱۴۰۰
تاریخنگاری انواعی دارد. اما هر نوع تاریخنگاری واجد شکلی از اَشکال برساخت روایت تاریخی است. مورخ هر کاری بکند، گریزی از تحمیل طرحی به دادههای تاریخی ندارد؛ مگر آنکه به وقایعنگاریی محض بپردازد و هیچ روایتی از تاریخ ارایه نکند. از این رو، هر شکلی از تاریخنگاری به نوعی برساخت روایت تاریخی منتهی میشود.
پس عملاً گریزی از برساخت روایت تاریخی نیست. اما این برساختها و تاریخنگاریها با هم تفاوتهایی چشمگیر دارند و از یک سنخ نیستند. میبایست بین تاریخنگاری برای مقاصد سیاسی-اجتماعی و تاریخنگاریی دانشپژوهانه تمایز قایل شد.
تاریخنگاریی دانشپژوهانه روشمند است و از انواع شواهد و مدارک تاریخی بهره میبرد. بهعنوان مثال، وقتی در بارهی شخصیتی چون کورش یا پیامبر اسلام سخن میگوید، به انواع شواهد تاریخی و مستندات و منابع و بهویژه به دادههای باستانشناختی ارجاع میدهد. آخرین یافتهها و اسناد و مدارک بر جای مانده را میکاود و انواع فرضیههای مطرح را وارسی و صحتآزمایی میکند.
اما تاریخنگاریی برای مقاصد سیاسی-اجتماعی یا تاریخنگاریی ایدئولوژیک، برای پرورش نوعی نظریهی اجتماعی بهمنظور هویتبخشی و برانگیزندهگیی کنشهای اجتماعی-سیاسی انجام میگیرد. در آن معمولاً از اسناد و شواهد هم استفاده میشود، اما غایت آن غایتی سیاسی و اجتماعی یا ایدئولوژیک است.
ما به هر دو نوع تاریخنگاری نیاز داریم. اما مشکلی در نوع دوم وجود دارد و آن این است که در بسیاری موارد نیروهای اجتماعی برساختی از روایت تاریخی ارایه میکنند که نوعی تاریخنگاریی سیاسی-اجتماعی است اما آن را تاریخنگاریی دانشپژوهانه جا میزنند. این نوع تاریخنگاری را میتوان تاریخنگاریی ایدئولوژیک زراندود (تذهیب شده با علم) نامید.
بهعبارت دیگر، با اهداف اجتماعی-سیاسی نوعی برساخت از تاریخ ارایه میشود که دانشپژوهانه جا زده میشود، در حالیکه مقاصد سیاسی و اجتماعی دارد. بدین ترتیب، عملاً فریبی عمومی در کار آورده میشود؛ حتا اگر فرد تاریخنگار قصد فریب نداشته باشد.
سه نمونه از این نوع تاریخنگاریی ایدئولوژیک زراندود را در ایران معاصر میتوانیم ببینیم: تاریخنگاریی ملیگرایانه نظیر تاریخنگاریی امثال عبدالحسین زرینکوب، تاریخنگاریی مارکسیستی نظیر تاریخنگاریی امثال احسان طبری، و تاریخنگاریی دینی نظیر تاریخنگاریی امثال علی شریعتی و مرتضی مطهری.
در مقالهی زیر نمونهای از این نوع تاریخنگاریهای ایرئولوژیک زراندود را در بارهی موضوع جنبشهای هزارهای millenarian movements بررسی کردهام و آن را تقدیم میکنم به مخاطبانی که علاقهمند به بحثهای پایهای در بارهی تاریخنگاریهای معاصر هستند.