جای ”غرور ملی” درد میکند: به یاد همهی اکابر ملی و غیر ملی حسن محدثیی گیلوایی ۶ بهمن ۱۴۰۰ امروز اول صبح، ساعت دوازده رفتم برای صبحونه نون بگیرم. سر چهار راه یه خانمی با ماشیناش محکم زد به عقب ماشین من. بدین ترتیب برای اولین بار تصادف کردم! خانمه که مقصر بود، پیاده شد و حالت طلبکار گرفت! بعد رفت به ماشیناش نگاه کرد و گفت مال شما که چیزی نشده. به سپراَش خورده. پیرزنی که جلوش نشسته بود با نگرانی چیزی گفت مبنی بر اینکه مصالحه کنید. پیرزن همسایه که از دور شاهد بود، گفت: ”خاک تو سراَش! مقصر بود.” من فقط تونستم بگم: ”از کارتون تعجب کردم که چهطور تونستید به من بزنید!” گفت: ”چرا تعجب!” انگار از تعجب من تعجب کرده بود. میانسال بود و نگران. ماشین او مدل بالا بود؛ کار کرده. ماشین من؟ چیکار دارید که چه بود؟! هر چی هست یه پا ”رخشه”! ماشین من اسماش هست غرور ملی! الان جایی در غرور ملی درد میکنه. #طنز #انحطاط #غرور_ملی #صنعت_ملی #عادت_به_انحطاط @NewHasanMohaddesi 960 viewsedited 11:30