Get Mystery Box with random crypto!

ساکتین، ناقدین، نافعین مجید یونسیان ۲ تیر ۱۴۰۱ جامعه‌ی امر | زیر سقف آسمان

ساکتین، ناقدین، نافعین

مجید یونسیان
۲ تیر ۱۴۰۱

جامعه‌ی امروز ما به سه گروه تقسیم شده اند: ساکتین، ناقدین، نافعین.

ساکتین: مردمانی که در فضل شهره بودند جز اندکی بقیه به اهی و تشری واداده اند چون نمی دانند کجا ایستاده اند و به کدام سو باید بنگرند ۔مرز میان تقوی و ترس را از یاد برده اند ودانش وفضل شان به کارشان نمی اید ۔بر ویرانه ها می نگرند ودر خیال خود در جستجوی راهی هستند که بر این سکوت مهر منطق وعقل وخرد بزنند چون نشستن ونظاره کردن کم هزینه تر از ایستادن وفریاد زدن است۔

این ساکتین دو گروه اند: آن‌ها که به اجبار سکوت کرده و دم بر نمی‌آورند که اندک‌ اند و حرجی بر آن‌ها نیست، چون از هر دری که رفتند به مانع خوردند و صدای‌شان را هیچ کس نمی‌شنود۔ در درون می‌جوشند اما بیرون خروشی نیست. آه می‌کشند اما صدایی نیست۔ غم‌باد گرفته اند و در حصر خاکستر شدند و زیر بار فشار و سختی خمیده‌ اند، اما هنوز چشمانشان می‌درخشد۔ امید دارند۔

اما گرو دوم که اکثر اند، پاکیزه نفس می‌کشند، خرامان راه می‌روند، آسوده می‌خوابند، آه و ناله‌شان پژاوک دارد و خلقی را فریفته و دلوشان را پر کرده اند و وقتی زبان می‌گشایند، می‌بینی ترس بر تقوای‌شان چیره شده و منطق حیات بر علم‌شان پیشی گرفته است. دائم از فردا و دیروز ارتزاق می‌کنند و امروز و حال را به وقتی دیگر حواله می‌دهند. اخ چه‌قدر ما جاهلان به این قبیله امید بسته بودیم و آه، چه‌قدر اشتباهی حیات‌مان و وجودمان را به ریسمان‌های رنگی آن‌ها گره زده بودیم۔ جان‌مان به انتها رسید و از این جماعت صدایی بلند نشد۔ شاید خفته اند و شاید هم مرده اند اما چه باک ،مگر فرقی هم می کند؟

اما گره دوم مردمان این سرزمین ،نافعین اند؛ مردمانی از قشر وقماش انهایی که یادر ناز ونعمت اند که گوشی برای شنیدن ناله ها ندارند۔یا اسیر هیاهوی قدرتند که چشمی برای دیدن افق تاریکی ها ندارندویا هیچکدام از این دو نیستند که لابد سرگردان بحث و مجادله با نکیر و منکرند۔ هر چه هست این روزگار برایشان عسل و شیرین است۔ گوارای وجودشان۔

اما نشنیدن و ندیدن و سرگرمی و جدل با نکیر و منکر راز آلودگی بقا را صد چندان می کند. برای بقا و باقی بودن باید هم دید و هم شنید و هم فهمید. این جماعت نافعین از هر سه محروم اند و روزی از خواب بیدار می شوند که دیگر نه گوشی برای شنیدن است و نه چشمی برای دیدن ۔

اما ناقدین این گروه هیچ‌کاره و همه کاره؛ آن‌هایی که هم امید می‌دهند و هم یاس می‌آفرینند۔ گاه قاصد پیروزی اند و گاه پیام‌آور خواب و خیالی خوش۔ این گرو بخشی بازنده اند و گروهی برنده۔ آن‌ها که برنده اند از واژه‌ها، کلمات، جمله‌ها نردبان‌هایی قطور و ریسمان‌های محکمی می‌سازند که سر بزنگاه از آن سود جویند تا یا به طبقه حاکمین بپیوندند یا هم راز و هم‌بازی نافعین شوند. آن‌ها خوب می‌نویسند ،خوب می‌خورند، خوب فریاد می‌زنند و همیشه اسمی دارند و رسمی و چه‌قدر اندک‌ اند این گروه پرهیاهو. انگار همه چیز از علم و عرفان و دین، غرب و شرق و فلسفه مسخر آن‌ها است. نه چپ را تمکین می کنند و نه به راست باج می‌دهند. اما آخر، سر در آخور هر دوی آن‌ها دارند.

اما بقیه که اکثر اند و بازنده، صادق و عزیز اند، پای در رکاب حقیقت دارند و هر چه می‌دوند به آن نمی‌رسند، چون حقیقتی وجود ندارد. آن‌چه هست همین است که هست؛ همین واقعیت لخت و عریان و سخت، همین جامعه و مردمانی که تاریخ نمی‌خوانند و اگر هم می‌خوانند، تفکر نمی کنند۔

ساکتین و نافعین به اسم حقیقت ما را فریفته اند و از واقعیت با زمان داشته اند. باید دست آن‌هایی را بوسید که به واقعیت تکیه می‌زنند و آن‌چه هست را پیش روی ما می‌گذارند۔ ناقدین واقعی آن‌هایی هستند که زشتی و زیبایی را چون تصویری روشن و شفاف پیش روی‌مان می‌گذارند تا از توهم حقیقت به در آییم و خوب انتخاب کنیم که کجا باید بایستیم، چه‌کار باید بکنیم و از کجا آغاز کنیم و از خواب بیدار شویم۔



#یونسیان
#روشن‌فکر

@NewHasanMohaddesi