Get Mystery Box with random crypto!

چند هزار سال زیسته ای تو ای دغدغه ی لحظه لحظه های من چند هزار | نیکی فیروزکوهی

چند هزار سال زیسته ای تو ای دغدغه ی لحظه لحظه های من
چند هزار سال زیسته ای غریب ترین رفیق
چند هزار سال زیسته ای
که بغض های بی وقفه ام
حلق آویز اندوه مبهم چشمان شرقی ات شده
آن چشم های بی سرمه سیاه
آن عطوفتِ مرددِ بی انتها
آن دلواپسی پر شکوه
آن جهان رنگ باخته از وحش روزگار
آه ای جراحت دیده ی تاریخ ننگ و سنگ
آه ای زخم خورده ی فتنه ها
ای غافل از قافله تازانِ پر فریب
ای بازآمده از دنیای آشنای نداشت ها و نبود ها
نگاهم کن!
نگاهم کن!
من از تمامی مردگان، مرده ترم
از تمامی آواره ها، ویرانه تر
ای مردِ نجیب مرگ های عجیب
ای خورشید تا ابد زنده
در حصر تاریکی و خاموشی و فرسودگی ام
بر من بتاب!
بر من بتاب!
بر ما خموشان
بر ما دل مردگان
بر ما پوسیدگانِ بی نام و نشان
نگاه کن!
نگاهت را کاشته ایم
در قلب هامان
در دست هامان
در دور دست ها
امشب که بگذرد
این قصه ی تلخ پر ز کین نیز بگذرد
امشب که بگذرد
باز این ستاره ها
مشتاق روز نو
آه ای جوانه ها!
آه ای جوانه ها!
با چشم های بی سرمه سیاه

نیکی فیروزکوهی

@nikifiroozkoohi