نیک پند

2021-11-13 10:30:53 اسکانس‌های بدون عکس شاه به جریان افتاد

بانک مرکزی ایران پنجاه میلیارد ریال اسکناس بدون تصویر شاه مخلوع را به جریان گذاشت.

در این اسکانس‌ها تصویر شاه مخلوع در سمت راست اسکناس با خطوط مشکی از طریق چاپ یک کادر سیاه‌رنگ کشیده شده است و در سمت چپ نیز که تصویر شاه به صورت نیم‌رخ و نامرئی چاپ گردیده به وسیله دایره‌ای از شیر، شمشیر و خورشید با رنگ سیاه محو گردیده است در این اسکانس‌ها تغییر عمده دیگری صورت نگرفته و هنوز امضای وزیران امور اقتصادی و دارایی و رئیس کل بانک مرکزی دوران طاغوت بر روی اسکانس‌ها همچنان باقی است.

#منبع :اطلاعات، پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۵۸


لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-12 14:44:25 قبل از هر چیزی انسان باش …

پ.ن: کمک کردن پلیس به کودک کار

#پلیس #کمک_به_نیازمندان #کودک_کار #عشق #محبت #بچه #درس_زندگی #کلیپ #فیلم #منوتو

#و_خدایی_که_در_این_نزدیکیست

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-12 10:30:30 مهندسی دختر زیبایی دید که با پدرش گدائی میکرد .

از پدرش دختر را خواستگاری کرد.

پدرش گفت اگه دختر من را میخواهی باید سه روز با من گدائی کنی تا به دخترم نگویی گدا .

مهندس بعد از مدتی فکر کردن قبول کرد .

روز دوم گدایی ، دخترک دید مهندس گریه میکنه .

علت را پرسید .

مهندس گفت بخاطر خودم گریه میکنم که چندین سال تو شركت نفت
وقتمو تلف کردم


لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-11 10:30:07 #تار_و_ساز_در_قاجاریه

در زمان قاجار اعتقاد بر این بود که صدای ساز در هر خانه‌ای که بپیچد خانه را کفرستان و ملائک را تا هفتاد خانه آنسوتر گریزان میکند و شیطان را در آن خانه جمع مینماید. به همین جهت نه کسی به تارزنان و تارسازان منزل میداد و نه کسی به آنها زن و همسر! دختر به تار زن و تار ساز و مطرب دادن اهانت و حقارت محسوب میشد!

به تارسازی که نهایت زحمت را به خرج میداد تا وسیله روح افزایی و نشاط مردم را فراهم کند، و تار زنی که با ضربات مضراب خود اطرافیان را مشعوف و سرخوش میکرد چه میگفتند؟ مطرب! یعنی کسی که در حد بوزینه و میمون با مسخرگی مردم را سرگرم میکند!

از کتاب #تاریخ_اجتماعی_ایران، جلد دوم، #جعفر_شهری

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-11 10:30:07 "همراهی در سفر"

امیرالمؤمنین، علي(عليه السلام) در زمان حكومت خود در خارج از شهر كوفه با مرد غير مسلماني رفيق شد. آن حضرت را نمي شناخت ، پرسيد: «قصد كجا داري؟» فرمود: «كوفه مي روم.» سر دوراهي كه رسيدند، مرد ذمّي از آن حضرت جدا شده و به راه خود رفت. چند قدمي نرفته بود كه برخلاف انتظار مشاهده كرد مسافر كوفه راه خود را ترك گفته و به راه او مي آيد. پرسيد: مگر قصد كوفه نداري ؟ فرمود: چرا! گفت : راه كوفه آن طرف است . فرمود: مي دانم ! سوال كرد: پس چرا از راه خود منحرف شده اي؟

علي(عليه السلام) فرمود: «براي اين كه مصاحبت و رفاقت به خوبي پايان پذيرد، لازم است در موقع جدا شدن از رفيق راه خود چند قدم او را بدرقه نمايد. اين دستوري است كه پيامبر گرامي ما(عليه السلام) به ما آموخته است.»

مرد غيرمسلمان كه تحت تاثير اين تكريم و احترام صادقانه و غيرمنتظره ، قرار گرفته بود، با تعجب پرسيد: «آيا پيامبر شما به شما چنين دستوري داده است؟» فرمود: «بلي !» گفت : «آنان كه به پيروي پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) قيام كردند و قدم به جاي قدم او گذاردند، مجذوب همين تعاليم اخلاقي و افعال كريمه او شدند.»

سپس از راهي كه ميخواست برود، منصرف شود و با علي(عليه السلام) راه كوفه را در پيش گرفت و درباره اسلام با آن حضرت گفت و گو كرد و سرانجام مسلمان شد.

سفينة البحار، واژه «خلق»، ص 416

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-10 10:30:04 بحارالانوار: ج ۷۲، ص ۳۲۰

امام صادق عليه السلام: عيسى بن مريم گفت:
بيماران را طبابت كردم و به اذن خدا آنان را درمان كردم، كورانِ مادر زاد و مبتلايان به پيسى را به اذن خدا بهبود بخشيدم، و مردگان را به اذن خدا زنده كردم،
اما احمق را نتوانستم اصلاح كنم.
گفته شد: اى روح خدا، احمق کیست؟
فرمود: احمق آن کسی است که از رأی خود راضی و خودپسند است(عُجب دارد)؛ نظریـّه ی خود و رفتار خود را بالاتر از نظریّه و رفتار دیگران می داند. او همواره خود را حق به جانب می داند، وهیچ‌گاه خود را ناحق نمی‌داند؛ چنین فردی احمق است و تا این حالت را دارد ،چاره ای برای درمان او نیست.


لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-09 12:30:42 پدرم همیشه می گفت: زود خوابیدن و زود بیدار شدن آدم را سالم، پولدار و عاقل می کند.

در خانه ساعت هشت، چراغ ها خاموش بود و سپیده دم با بوی قوه و بیکن و نیمرو از خواب بلند می شدیم. پدرم یک عمر این دستور را دنبال کرد، جوان مرد و مفلس و فکر میکنم چندان هم عاقل نبود. من نصیحت او را گوش نکردم، دیر خوابیدم، دیر بیدار شدم. حالا نمی گویم دنیا را فتح کرده ام، اما ترافیک صبح ها را دیگر ندارم، از خیلی از دردسرهای معمولی دورم و با آدم های جدید و بی نظیر آشنا شده ام. یکی از آن ها خودم، کسی که پدرم هرگز او را نشناخت.

برگرفته از کتاب آویزان از نَخ نوشته چارلز #بوکوفسکی

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-09 10:30:36 اخراج مربی فوتبال پس از پیروزی ۲۵ بر صفر

سرمربی یک تیم جوانان در #فوتبال_اسپانیا پس از پیروزی ۰-۲۵ مقابل حریف برکنار شد.
تیم "سرانوس بی" سوم ژوئن حریفش "بنیکالاپ سی" از والنسیا را با این نتیجه برد ؛ اما پس از این پیروزی مسئولان باشگاه با #اخراج مربی تیم ، اعلام کردند: "ما معتقدیم که باید به حریف #احترام بگذاریم. پس از این نتیجه تصمیم گرفتیم که مربی باید برود." با این حال وکیل این مربی به روزنامه "ال‌پائیس" گفت که موکلش بازیکنان را #تشویق نکرده که تا جایی که می‌توانند به حریف #گل بزنند. به بسیاری از باشگاه‌های جوانان فوتبال اسپانیا توصیه شده به محض این که نتیجه دو رقمی شد، شمردن گل‌ها را #متوقف کنند.

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-08 10:30:43 آیا می‌دانستید
در زیارت عاشورا وقتی می‌خوانند،
اللّهم العن الاول و الثانی و الثالث و الرابع، و یزید خامسا
منظور چه کسانی هستند؟؟

اولی قابیل پسر حضرت آدم، که پایه گذار قتل و فساد بود.

دوم قیدار فرزند سالف، قاتل شتر صالح نبی (ع) است.

سومی پادشاه رومانی بیلاطس، قاتل حضرت یحیی (ع) که سر حضرت یحیی را در دشت گذاشت، و مدتها خون ازآن می‌جوشید، تا عذاب الهی به این شکل ایجاد شد که بخت النصر پادشاه سفاک وظالم عراق جهت گستری حکومت خود به انجا حمله کرد و ۷۰۰۰ یهودی را کشت و بقیه را اسیر برد، سپس خون حضرت یحیی از جوشیدن، باز ایستاد.

چهارمین نفر ابن ملجم مرادی قاتل حضرت علی (ع) است،، که توسط دختری به نام قطام تحریک شد.

و پنجمین یزید بن معاویه علیه اللعنه قاتل امام حسین (ع) است.

منبع:
مجالس المومنین- قاضی نورالله شوشتری(ره) صفحه ۲۹۱

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید

2021-11-07 21:01:01 گويند حضرت عيسى بن مريم (ع) نشسته بود و نگاه مى كرد به مرد زارعى كه بيل در دست داشت و مشغول كندن زمين بود.
حضرت عرض كرد:
خدايا آرزو و اميد را از زارع دور گردان . ناگهان زارع بيل را به يك سو انداخت و در گوشه اى نشست .
عيسى عليه السلام عرض كرد:
خدايا آرزو را به او بازگردان .
زارع حركت كرد و مشغول زارع شد. عيسى عليه السلام از زارع سؤ ال نمود: چرا چنين كردى ؟
گفت: با خود گفتم تو مردى هستى كه عمرت به پايان رسيده ، تا به كى بكار كردن مشغولى ، بيل را به يك طرف انداخته و در گوشه اى نشستم .
بعد از لحظاتى با خود گفتم :
چرا كار نمى كنى و حال آنكه هنوز جان دارى و به معاش نيازمندى ، پس بكار مشغول شدم.

لطفا کانال نیک پند را به دوستان خوبتان معرفی کنید

@NIKPAND باز کردن / نظر دهید