Get Mystery Box with random crypto!

بازگشت رونق و توجه عمومی به سینمای خسارت‌خورده فقط با جسارت مت | Nima hassani nasab

بازگشت رونق و توجه عمومی به سینمای خسارت‌خورده فقط با جسارت متولیان در این مقاطع و تلاش تصمیم‌گیران برای رفع شائبه‌های بیهوده در این مواقع میسر است، نه با عددسازی جعلی فروش سینماها یا گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای بفرموده و غلو شده‌ درباره تولیدات این روزها.
دو فیلم «کاناپه» و «قاتل و وحشی» در فضا و با مدل و لحنی متفاوت و بی‌سابقه در کلیت سینمای ما ساخته شده و همین منحصربه‌فرد بودن از یک‌سو امتیاز مهم فیلم‌هاست و از طرف دیگر باعث دردسر و توقیف و به محاق‌رفتن آن. فیلم کیانوش عیاری را ندیدم، اما ساخته‌ی درجه‌یک حمید نعمت‌الله رادیکال‌ترین و صریح‌ترین مانیفست سینمای امروز ایران درباره‌ی خشونت علیه زنان است. فیلم در روزهایی ساخته شده که جنبش "می تو" در خارج و داخل کشور تیتر داغ رسانه‌ها و‌ موضوعِ بحث‌های جدی است. فیلم‌ساز با نگاهی غم‌خوارانه به قهرمان زنِ کنش‌مندش موفق شده روایتی سمبلیک و‌ قابل تفسیر از ظلم و رنج زنان زیر سلطه‌ی قدرت و فرهنگ مردسالار و‌ اِعمال خشونت افسارگسیخته‌ و پر از کمپلکس‌های تبهکارانه ارائه دهد. «قاتل و‌ وحشی» موقعیت زن را در مواجهه‌ی اجباری با تِم آشنا و کهن‌الگوی انتقام به چالش می‌کشد. طرح این مضمون در فضای ملتهبِ ایرانِ امروز که زنان از همه‌طرف با خوانش‌های مختلف از سنت و مذهب و سیاست در هراس و فشار هستند، جسورانه و قابل تعمیم‌ و تأویل‌پذیر است. تجربه‌ی دهشتِ مواجهه با خشونت و آزار و تجاوز و خطر دستگیری برای زنانِ بی‌گناه از جانب تبهکارانی که با فساد و قدرت و ثروت‌ پیوند و ارتباط سیستماتیک دارند، از مایه‌های اصلی فیلم است. «قاتل و وحشی» هم با اخبارِ خشونت‌های خانگی و عمومی مرتبط است (توحش و گرافیک خشونت مردانه‌ی فیلم) و هم با واکنش جسورانه‌ی زنانِ معترض به حجابِ اجباری (با حضور چشم‌گیر و‌ پرفورمنسِ استثناییِ لیلا حاتمی با سر تراشیده) پیوند خورده است. تلاش برای تابوشکنی و تعدیل خط قرمزهای حجاب در این سال‌ها نمونه‌های نمایش ‌داده شده‌ی مختلفی داشته، ولی «قاتل و وحشی» (زن با سر تراشیده) و «کاناپه» (زن با کلاه‌گیس) - برخلاف نمونه‌های دیگر در سینما و‌ تلویزیونِ این سال‌ها - به این بهانه دارد حذف و غیر قابل نمایش می‌شود. این رویکرد دوگانه و بی‌منطق و توجیه‌های نامربوطِ پشت آن فقط سینمای ما را از نمایش دو اثر مهم از دو سینماگر برجسته و سبد تولیدات این دوران را از این محصولات محروم کرده است. فیلم‌هایی که می‌توانند معدل کلی ویترینی مثل جشنواره‌ی فجرِ پیشِ رو و اکران عمومی را بالا ببرند و بابِ استقبال و بحث‌های جدی و تقابل اساسی میان سلایق و دیدگاه‌های صاحب‌نظران و‌ مخاطبان شوند. شک نکنید که شرط بلاغ برای متولیان سینما و فرهنگ در این شرایط چیزی جز این نیست، گرچه تجربه می‌گوید این‌ پندها غالباً باعث ملال آن‌هاست!