Get Mystery Box with random crypto!

تا انتهای افق

لوگوی کانال تلگرام ninfrance — تا انتهای افق ت
لوگوی کانال تلگرام ninfrance — تا انتهای افق
آدرس کانال: @ninfrance
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.60K
توضیحات از کانال

مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک دانشجوی ایرانی از فرانسه و هلند
برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش...

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 3

2022-07-01 13:54:33
یکی گفت قلیون کشیدن رو می‌خوان ممنوع کنند در ایران. (حالا فلسفه‌اش چیه؟ خطر شدیدی که برای سلامتی ریه و قلب ومغز نوجوانان و جوانان داره. که ظاهراً معادل ۱۷ نخ سیگار کشیدن در یک روز میشه).
گفت: واقعا که! جوونا تو ایران هیچ تفریحی ندارن... دیگه یه قلیون هم نکشن چه کنن؟!......

این بخش گیشه اسنپ هست. با انواع تخفیفات. این مدت که ایرانم، تصادفی دیدم. از این حد تنوع مکان‌های تفریحی و ورزشی و سرگرمی با این کیفیت با خبر هستید؟

تنوعی که ما در غرب سراغ نداشتیم...

نمی‌دونم واقعا چه کسانی چه جوری ایران رو معرفی کردند، اما بارها ازم پرسیدن تو ایران سینما هست؟ پارک دارید؟ رستوران وجود داره؟...

متحیر میشن وقتی اینها رو بهشون نشون میدم. باور نمی‌کنن‌...

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی در فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.7K viewsedited  10:54
باز کردن / نظر دهید
2022-06-28 21:41:32 دختر مجرد تنها...

اومد هلند، حالت توریستی. نقشه داشت. دیگه برنگشت. پناهنده شد. خیلی خوشحال بود. اما کم‌کم روی سخت زندگی خودش رو نشون داد. غیر از حواشی پناهندگی، یاد گرفتن یک زبان جدید با فشردگی برای پیدا کردن کار. پیگیری بانک و بیمه و اجاره خانه و...

زمان گذشت و با هر سختی بود به موفقیت‌های خوبی در طول چند سال رسید. اما...

بی‌اندازه دلتنگ خانواده می‌شد. حتی نتونست برای فوت پدر برگرده... می‌گفت: شب‌ها تو خیابون راه می‌رم و گریه می‌کنم... اما راهی برای دیدن خانوادش نداشت. چون پناهنده ویزای کشور خودش رو از دست می‌ده برای برگشت.(البته کشور مقصد اجازه نمی‌ده برگردند، چون برای گرفتن امکانات پناهندگی، ادعای خطر جانی یا سیاسی و... کردن، وگرنه مشکلی از طرف ایران برای پذیرششان نیست).

زمان می‌گذشت. دیگه خونه داشت. کار داشت. پول داشت. به ثبات نسبی رسیده بود. اما دل و دماغ نداشت.

می‌گفتیم خب به چیزی که میخواستی رسیدی دیگه.... چرا غمگینی هنوز؟
می‌گفت: چه فایده؟ وقتی کسی رو ندارم براش خرج کنم... نه دوستام هستن. نه برو بیای خانوادم. نه مهمونی‌های فامیلی.

گفتم: اینجا دوستی پیدا نکردی؟ گفت: چرا. اما دوست‌های اینجا کجا، دوست‌های قدیمی ایرانم کجا...
............................

یکی بهم گفت: الکی نگید کسی رفاه خارج رو رها می‌کنه بر می‌گرده ایران...
گفتم: اولا هرکس مهاجرت می‌کنه در رفاه نیست. سال‌ها زمان می‌بره برای برخی. اونم با تلاش شبانه روزی...
دوما، شما ماهی تو آب هستید. داشته‌هاتون رو نمی‌بینید. نمی‌دونید همه چیز پول و ماشین و قدرت خرید بالا نیست... یه دختر مجرد ایرانی دیگه بود با گریه در فرانسه بهم می‌گفت: خسته شدمممم. خسته شدم که نه پدری هست نه همسری و باید تمام کارهای مردانه را هم خودم بکنم...

چون نمی‌گن اینا رو، می‌گم...
تو این سالها، با دانشجو و غیر دانشجوی ایرانی‌ زیادی صحبت کردم...

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی در فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.5K viewsedited  18:41
باز کردن / نظر دهید
2022-06-26 20:26:57 دیگه به آمریکا بر نمی گردم...

در هواپیما در مسیر ایران بودیم. یه خانم سن داری بود که به انگلیسی از من خواست جابجا شوم که صندلی کنارم بنشینه. حس کردم ایرانی هست اما ناخواسته من هم به انگلیسی پاسخ دادم. در طول سفر داشتم کتاب می خوندم. کتاب فارسی بود. یه دفعه برگشت و گفت شما ایرانی هستی؟ گفتم بله. حجاب نداشت. طبق معمول بخاطر حجابم گفت: فکر کردم عرب باشید یا ترک یا لبنانی... ببخشید... گفتم: نه خواهش می کنم. زیاد تجربه دارم و لبخند زدم. سر صحبت باز شد... از شرایطش در آمریکا گفت. سالهاست ساکن اونجاست. درس خونده. وضع نسبتا خوبی داره. کار می کنه و ... اما حالا از هیجان تصمیمش می گفت. چشماش برق می زد وقتی حرف می زد. من که هر بار در مسیر برگشت به ایران هستم خودم پر از ذوق هستم، ذوق او ذوق مرا چند چندان کرده بود.

گفت: دارم بر می گردم ایران. دیگه طاقت موندن ندارم. به همسرم گفتم من دیگه بر نمی گردم. این همه سال در غربت زندگی کردم، درس خوندم، کار کردم، هیچ وقت کشور خودم نشد... می دونم سختی در ایران هست. اما فقط غربت رو باید تجربه کنه آدم که کشور خودش رو هرچی باشه بخواد...گفتم: خب بعد این همه سال فرزندانتون چی؟ گفت: دو پسر دارم. هر دو بزرگ شدن گفتن میخوایم بریم ایران زندگی کنیم! الان هم چند وقته برگشتن ایران. با دخترخانم هایی در ایران ازدواج کردند. نوه دارم... منم به همسرم گفتم دیگه تحمل اینجا برام خیلی سخت تر شده. می رم با پسرام زنگ می کنم. می گفت همسرم باور نمی کنه. بلیط رفت و برگشت برام گرفته. گفته طاقت نمیاری بر می گردی... اما من هرگز بر نمی گردم... خیلی با دل پر و شکسته اما در عین حال با هیجان و امید صحبت می کرد. نمی دونستم چی بگم. فقط مدام می گفتم حق دارید، حق دارید. درک می کنم... بهترین تقدیرات و خیرات روزیتون.

اینا رو می گم. چون در رسانه های مدیریت شده از برگشت ها نمی گن. فقط از رفتن ها می گن...
از این موارد خیلی زیاده که به مرور تجارب شخصی ام را از برگشت ها در کانال ارسال می کنم.

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی در فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.4K viewsedited  17:26
باز کردن / نظر دهید
2022-06-25 12:24:50 نفرت از مظلوم...

قبلا درباره فیلم زندگی مالکوم ایکس مطلب نوشته بودم. سیاه پوست آمریکایی که به اعتقاد خودش مثل یک حیوان زندگی می کرده و با آشنایی با معارف اسلام و عمل به احکام آن به تغییر و تحولی بزرگ دست پیدا می کند و از یک زندگی متعالی برخوردار می شود.

در میان یادداشت هایی که از دیالوگهای فیلمِ ساخته شده درباره زندگی ایشان برای خودم نوشته بودم به چند سطر برخوردم که واقعا ارزش بازنشر دارد.

ایشان به دلیل محبوبیت و شهرتی که بین سیاه پوستان آمریکا پیدا می کند و به دلیل گرایش پر سرعتی که با دعوت او به اسلام رو می آورند، طبق معمول و قاعده این دنیا حسادت ها شروع می شود. و پرچمدار هیزم در آتش این حسادت ها ریختن مثل همیشه رسانه های آلوده می شوند.

با همین فشار رسانه ای و پرداختن به شایعات و دروغ های بزرگ، با تیترهای درشت، بین طرفداران مالکوم ایکس و رهبر دیگری از مسلمانان اختلاف ایجاد می شود که تلاش های مالکوم به نتیجه نمی رسد و بعد تهدیدات فراوان و دست برنداشتن ایشان از تبلیغ حقیقت اسلام و مبارزه با دولت آمریکا، در نهایت در یک جلسه سخنرانی ترور می شود و به شهادت می رسد...

همین چند وقت پیش مستند غم انگیز دیگری درباره ایشان دیدم. مستندی از نقش رسانه ها در این اختلاف افکنی ها که چه فتنه بزرگی برای مالکوم ایکس دست و پا می کند... و البته که بعدا مشخص می شود که حق با او بوده است و خیلی ها تحت تاثیر تبلیغات و شایعات و رسانه ها خام شده بودند...

یکی از دیالوگ های مالکوم ایکس خطاب به مردم این بود:
« اگر مراقب نباشید، روزنامه ها با شما کاری خواهند کرد تا از کسانی که به آن ها ظلم شده متنفر باشید و به کسانی ظلم می کنند، عشق بورزید...»

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی در فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.3K views09:24
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 17:39:18
واقعا فکر نمی‌کردم این توربین‌های بادی با این تعداد بالا در جاده‌های ایران هم باشه، وقتی در هلند می‌دیدم هست...
حالا می‌بینم عینش در ایران هم هست. پر تعداد. اما نشون نمی‌دن. نه رسانه‌های خارجی، نه رسانه‌های فارسی زبان...

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی در فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.5K views14:39
باز کردن / نظر دهید
2022-06-18 22:25:22 منزل دوست ایرانی در خارج

وقتی وارد خانه شان شدم انگار وارد ایران شدم. پرده‌های ایرانی. فرش‌های سنتی ایرانی، دکور و وسایل ایرانی.

با تعجب گفتم این‌ها رو از کجا پیدا کردین؟؟
گفت: همه رو از ایران آوردم...

گفتم: چه همتی...
گفت: پرده‌های اینجا که خیلی گرونه. اصلا نمی‌صرفه. فرش‌ ندارن اینا که. مبل هم دیگه مجبوری انتخاب کردیم... ساده و بی‌روح هست معمولا طرح مبل‌ها، چند جا گشتیم همه یه شکل...
بعد شروع کرد از چیزهایی که با خودش بار کرده آورده می‌گفت: تا جزئی‌ترین خورد و خوراکی‌ها را هم از ایران آورده بود. هرچی رو دست می‌گذاشت می‌گفت این برای شیرازه... اصله... این برای اصفهانه... اصله... این مال مشهده... اصله... ناراحت بود شمعدونی‌هاش رو نتونسته بیاره...

خندم گرفت... و البته ناراحت شدم...
چون از اون خانواده‌ها بودن که همش ضعف می‌شمردن از ایران...

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
1.3K viewsedited  19:25
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 11:01:21 خورشید مقدس...

در خاطرم هست از فیلمی که یک گروه تروریستی ابتدا سجاده پهن می‌کنند، نماز می‌خوانند و بعد عملیات تروریستی خود را انجام می‌دهند. یک از تصاویر رایج در برخی فیلمهای هالیوودی، که در مسیر تخریب دین اسلام و مسلمانان ساخته می‌شود، نمایش یک فرد تروریست است که مسلمان است و حتی پیش از عمل ترور، عبادت می‌کند.

یعنی از بین جمعیت میلیاردی مسلمانان که در میانشان پر هستند انسانهای والا مقامی که در همین مسیر دین و عبودیت، به بالاترین درجات انسانی و الهی می‌رسند و زمین و زمان از وجود پر برکتشان بهره‌مند می‌شوند. قلب و فکر سیاه شدهٔ برخی، مأمور به ساخت چنین فیلم هایی می‌شود.

به نظر، فیلم اخیرِ خارج رفته و جایزه گرفته هم با این تقلید کورکورانه ساخته شده است. یک تکرار بسیار واضح از سبک تخریب دین و ایمان و مقدسات انسان‌ها به بهانهٔ به تصویر کشیدن یک واقعیت. به بهانٔه آسیب شناسی...

در آيات ۱۲۵ و ۱۲۶ سوره طه آمده است که برخی در روز حساب، کور محشور می‌شوند و وقتی می‌پرسد که خدایا چرا نابینا محشورم کردی، در حالی که در دنیا چشم داشتم! خطاب می شود: همان طور که در دنیا نشانه‌های من مقابل تو آمد و تو توجه نکردی، امروز هم به تو توجه نمی شود. یعنی در دنیا هم در واقع کور بودی و حق و زیبایی‌هایش را ندیدی...

از میان میلیون‌ها میلیون زائری که عاشقانه گرد ضریح و حرم هشتمین امام و راهنمای خود می‌گردند. از میان میلیون‌ها میلیون بار، اتصال معنوی و هدایت و تعالی روحی که برای انسان‌ها، در وصل به این منبع نور حاصل می‌شود. از بین هزاران هزار کتاب که از کرامات معنوی و اثبات شدهٔ این امام مقدسی که می‌شنود و می‌بیند، در هدایت و شفا در دسترس هست، کسانی هستند که کور باشند و اینها را نبینند و قدرت درک و ارتباط نداشته باشند و بجای امکان ساخت هزاران هزار فیلم معنوی و نورانی که دستگیر و امید بخش بشریت باشد به سمت تعالی و رشد و حرکت، فیلمی از یک تک نفر آدم بسازند که مثلا گرایش به دین و مذهب داشته و دست به گناه و جنایت زده است.

باید اندیشید که چقدر سیاهی لازم است که این بهشت نورانی و پر عطر و شفا بخش، ارض مقدسی که ذکر شده قطعه‌ای از بهشت خداست،‌ این مرکز و پایتخت معنوی ایران، و آن صحن و سرا و آن کوچه های ملکوتی متصل به این منبع نور در چشمان سمی شدهٔ برخی بشود تارهای عنکبوت...

من شنیده بودم که قلب انسانها می‌تواند بر اساس خطا و گناه زیاد و فراموشی حق، واژگون شود و همه چیز را برعکس درک و دریافت کند. مثلا اگر بوی تعفن به مشامش برسد بگوید به به و احساس لذت کند و اگر بوی عطر و گلاب به او برسد حالش بد شود و نتواند تحمل کند... اما به چشم ندیده بودم.

آن صحن و سرای نورانی و آن رواق ها و آن روزانه هزاران هزار نفری که با امام والامقام خود عهد انسانیت و معنویت و رشد می‌بندند و با یک زیارت مسیر زندگی خود را به سمت نور تغییر می‌دهند، در قلب واژگون شدهٔ برخی بشود تارهای عنکبوت...

یادم از کسی آمد که از تمام معنویت و بهره‌های روحانی و فلسفه راهپیمایی اربعین، سر در زباله‌ها کرده بود و فیلم می‌گرفت و تجزیه و تحلیل می‌کرد و البته همزمان در همان لحظات روح انسان‌های زیادی در حال تعالی و به پرواز در آمدن و جذب منبع نور و پاکی شدن بود...

امروز هم همزمان با تمام ساعاتی که این افراد این نوع فیلم نامه‌ها را می‌نویسند و بازی می‌کنند و در تعفن به وجود آمده غرق لذت می‌شوند و به دست علاقه‌مندان به این تعفن سازی درباره کشور و دینشان، هدیه دریافت می‌کنند و از حواشی روابط آلوده خود در عرصه سینما و بازیگری پرده‌برداری می‌کنند، ‌هر لحظه هزاران قلب آماده از راه دور و نزدیک در کوچه پس کوچه‌های متصل به آن منبع نور در آن صحن و سرا و در کمترین فاصله تا مزار شریفش، مطهر می‌شوند، بال می گیرند و پرواز می کنند، غرق نور و آرامش و حس خوشبختی می شوند و عاقبت‌بخیری دنیا و آخرت خود را به چنگ می آورند...

خوشا به سعادت همهٔ کسانی که در این روز میلاد گِردَش می‌گردند... چه حال خوشی دارند...
سلام بر آن خورشید مقدس، آن منبع نور و شعاع های نورانی‌اش،
سلام بر امام رئوف. هشتمین امام و راهنمای ما به سمت همه خوبی‌ها،
سلام بر او که پاک و مطهر زیست و تا امروز نجات بخش هزاران هزار انسان به سمت حیات پاک و مطهر بوده است...

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی از فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.6K viewsedited  08:01
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 14:03:29 ضربه خوردن از بیخبری...

خیلی از مردم ایران از حقایق زندگی مردم دنیا به درستی مطلع نیستند. و از آنجا که بیشترین راههای کسب اطلاع از دنیای بیرون از ایران توسط رسانه های فارسی زبان است که همه هم و غم خود را به تضعیف و تخریب کشور خودشان ایران قرار دادند و البته این شغلشان است، یعنی از این طریق ارتزاق می کنند و حقوق دریافت می کنند و به این شکل زندگی را در خارج از وطن خود سپری می کنند، معمولا اطلاعات ناقص یا غلطی دارند.

من معتقدم همه انسانهای متعهد ساکن خارج باید پرده از روی حقایق بردارند و همه از تجارب واقعی خود بنویسند.
دیدم کانالی دیگر چند روز پیش این مطلب را به اشتراک گذاشته بود که برایم جالب بود و من هم تجربه اش را به سبک های دیگر داشته ام:

«صربستان

با دوستمون که ۳۸ سالشه و اهل صربستانه صحبت می کردم. برای یک سفر کوتاه به هلند اومده بود. میگفت از ۶ سالگی (یعنی از ۳۲ سال پیش تا الان) که یادم میاد یا در جنگ بودیم یا قحطی بود یا مدارس تعطیل بود.
هر بار جنگ می شد یه قسمت از کشورمون رو جدا می کردن.
یه بار جنگ شد کرواسی جدا شد
بعد جنگ شد اسلوانی جدا شد
بعد بوسنی جدا شد
بعد مقدونیه جدا شد
بعد کزوو جدا شد
الان شدیم یه کشور ۹ ملیون نفره . هنوز سر جدایی یه بخشی از جنوب کشور با مونتنگرو درگیری و اختلاف داریم
آمریکا روی سرمون بمب می ریخت میگفت میخوام دموکراسی براتون بیارم
یا جنگ بود مدرسه ها تعطیل میشد
یا نظامی ها در مدرسه مستقر میشدن مدرسه تعطیل می شد
گاهی قحطی می شد. مثلا بنزین رو با قوطی نوشابه تو سوپرمارکت ها میفروختن.
یه بار ماشینمو دزدیدن بعد که گشتیم دیدیم یه کمی اونورتر تو خیابون ولش کردن رفتن چون بنزین کم بود تو ماشین و اونا هم نتونستن بنزین پیدا کنن که بریزن توماشین ببرنش.
الان هم چون تنها کشور اروپایی هستیم که جنگ روسیه رو رسما محکوم نکردیم مرتبا بمب گذاری میشه و مدارس رو تهدید به بمب گذاری می کنن و مرتبا تعطیل میشه

بعد از مدتها پست نزاشتن، دلم نیومد از این یکی بگذرم.»

@MojtabaInFrance

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی از فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.5K views11:03
باز کردن / نظر دهید
2022-06-07 14:55:36 «ظاهر همه چیز نیست؛ باور کنید! من یک مدل هستم...»

جمله فوق عنوان یک سخنرانی است. دیدن این برنامه TED بسیار برایم جالب بود. سخنران یک خانم مدل آمریکایی است. کامرون راسل؛ با لباسی کوتاه و کفش های پاشنه بلند در صحنه حاضر می شود. بعد کفش هایش را در می آورد. یک بلیز آستین بلند و یک دامن بلند می پوشد و شروع به صحبت می کند.

او می گوید قصد دارد صادقانه از حرفه اش بگوید: متن زیر بخش هایی از ترجمه صحبت های اوست:

«در چند قرن گذشته زیبائی را تنها به عنوان سلامتی و جوانی و تقارن طبیعی که باید آن را تحسین کنیم ، تعریف نکرده‌ایم، بلکه بلندی قد، لاغری اندام، ظرافت زنانه و پوست سفید را هم به آن اضافه کردیم. و این میراثی بود که برای من ایجاد شده بود، من آن را به دست نیاورده بودم. زیبایی ژنتیک است و میراثی است که من از آن استفاده مالی کرده‌ام.

« وقتی که برای این سخنرانی تحقیق می‌کردم، متوجه شدم که از بین دختر بچه های ۱۳ ساله‌ای که در ایالت متحده هستند، ۵۳ درصد آنها از بدن‌ها و هیکل‌های خودشون خوششون نمیاد، و این عدد تا سن ۱۷ سالگی آنها به ۷۸ درصد می‌رسد.

سوال بعدی که مردم همیشه از من می‌پرسند این هست که "آیا همه عکس‌ها رو روتوش می‌کنند؟" بله، تقریبا تمام عکس‌ها رو روتوش می‌کنند، ولی این فقط بخش کوچیکی از اتفاقاتی است که می‌افته. این عکس ها ساخته شده اند ، و ساخته هایی که توسط افراد حرفه ایی بوجود اومدند، توسط طراحان مو و هنرمندان گریم و آرایش، عکاس ها و متخصصان و تمام دستیارانشان، و قبل از تولید و بعد از تولید، و بالاخره این را ساختند. این من نیستم. ( او تصاویر ساده ای از خود نشان می دهد و می گوید این من واقعی است نه اون چیزی که رو جلد مجله ها می بینید.)

سوالی که مردم از من می‌پرسند این هست که، "مدل بودن چه حسی داره؟" و جوابی که منتظرش هستند این هست که، "اگر یک کمی لاغرتر باشید و موهای براق‌تر داشته باشید، خیلی خوشحال و خوشبخت می‌شوید." و ما وقتی که پشت صحنه هستیم، معمولا جوابی می‌دهیم که شاید اینطور هم به نظر برسد. می‌گویم که "سفر کردن خیلی شگفت انگیزه، و کار کردن با افراد مبتکر، با انگیزه، و مشتاق خیلی شگفت انگیزه." و همه اینها واقعیت دارند، اما فقط نیمی از داستان هستند، بخاطر اینکه چیزهائی که من جلوی دوربین نمی گویم، و من هیچوقت جلوی دوربین نگفتم، این هست که " اعتماد به نفسم پائین هست". و اعتماد به نفسم به این دلیل پائین هست که باید هر روز به این فکر کنم که چه شکلی هستم. و آیا هیچگاه با خودتون به این فکر افتادید که "اگر ران‌های لاغرتر و موهای براق تر داشتم، آیا خوشحال‌تر می‌شدم؟" فقط باید با یه گروه مدل آشنا بشوید، بخاطر اینکه اونها لاغرترین ران‌ها و براق‌ترین موها و باحالترین لباس ها رو دارند، و شاید از نظر فیزیکی، اونها بی اعتماد به نفس ترین زنهای روی زمین باشند...»

به دلیل برخی تصاویر نامناسب مدل، ترجیح دادم فیلم را در کانال قرار ندهم.

پیوند ویدئو:
https://www.ted.com/talks/cameron_russell_looks_aren_t_everything_believe_me_i_m_a_model/transcript

مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی از فرانسه، هلند و ایران

@ninfrance
1.4K viewsedited  11:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 09:59:12
در راستای مطلب فوق که در خصوص کتاب #تکنوپولی نوشتم...
این دوره توسط بنده برگزار می‌شود:

بازخوانی کتاب #تکنوپولی (تسلیم فرهنگ به تکنولوژی) اثر نیل پستمن؛ جامعه شناس آمریکایی

این دوره ویژه سیاست گذاران و مدیران فرهنگی، معلمان و مربیان؛ و هر فرد دغدغه‌مندی است که تمایل به حفظ فرهنگ و رشد و تعالی خود، خانواده و جامعهٔ خود را دارد.

مدرس: نرگس مهاجر

شروع دوره اول در ۱۰ جلسه: تیرماه ۱۴۰۱

برای دریافت اطلاعات بیشتر و ثبت نام به ادمین محترم مراجعه بفرمایید:

ارتباط با ادمین جدید:
@babarname_admin


@manebabarname
@ninfrance
1.2K viewsedited  06:59
باز کردن / نظر دهید