درنگ کرم شبتاب گفت: رفیقخرگوش، من همیشه میکوشم مجلس تاری | نیرونیوز
درنگ
کرم شبتاب گفت: رفیقخرگوش، من همیشه میکوشم مجلس تاریک دیگران را روشن کنم، جنگل را روشن کنم، اگرچه بعضی از جانوران مسخرهام میکنند و میگویند «با یک گل بهار نمیشود، تو بیهوده میکوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی.» خرگوش گفت: «این حرف مال قدیمیهاست. ما هم میگوییم هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است.»