سال ۱۹۴۰ یه تحقیقی تو دانشگاه هاروارد انجام شد. اونها هدفشون این بود که ببینن میزان استقامت دانشجوهای جوان و سالم چقدره؟ به همین دلیل، اومدن آزمایشی رو ترتیب دادن که طی اون شرکتکنندهها باید میرفتن رو تردمیل و شروع میکردن به دویدن، ولی سرعت و شیب تردمیل رو جوری طراحی کرده بودن که دویدن رو خیلی سخت میکرد، خب علتشم این بود که میخواستن استقامت و اراده رو در اونها بسنجن. بعد آزمایش، تماس محققها با افراد شرکتکننده قطع نشد، سالی یکبار، تماسی از جانب تیم تحقیق گرفته و اطلاعات مربوط به وضعیت زندگی شرکتکنندهها ثبت میشد.
این اتفاق گذشت تا بعد سال، سر و کله متخصص روانپزشک، دکتر جرج وایلنت George Vaillant پیدا شد، ایشون تصمیم میگیره با اون شرکتکنندهها تماس بگیره، افرادی که دیگه سنشون ۶۰ سال رو کرده بود. دکتر وایلنت متوجه یه ارتباط جالبی میشه: میبینه بین مدت زمان دویدن روی تردمیل در ۲۰ سالگی، با قدرت سازگاری روانی در طول بزرگسالی همبستگی قوی وجود داره. یعنی هر چی میزان استقامت در اون آزمایش بیشتر بوده، میزان سازگاری، انعطاف و موفقیت طی زندگی هم بیشتر بوده!
بنابراین موندن، پافشاری و تعهد به انجام تکالیف دشوار رو به عنوان فاکتور کلیدی در سازگاری و موفقیت معرفی میکنه. یعنی اینکه روز بعد، دوباره برگردی روی هدفت و با سعی و تلاش مجدد، تمایل و اشتیاق به انجام وظایفت داشته باشی، موضوع مهمیه و این «دوباره برگشتن و ادامه دادن»، عنصر تعیینکننده برای نشون دادن ثبات و قدرت شخصیته.
چون وقتی روز بعد، دوباره به تلاش خودت ادامه ندی و به قراری که با خودت گذاشتی، یا کلا به هر موضوعی که نسبت بهش متعهد شدی پشت کنی، در واقع هر تلاشی تا اون زمان کرده باشی رو هم دود میکنی میره هوا. در نتیجه، رشد و پیشرفت مهارتت متوقف میشه و نمیتونی پتانسیلی که ازش برخوردار هستی رو به مرحله عمل برسونی.
زیاد بود ولی به در بخور خوندی بزار ببینم چند نفر خوندن
⌲
ˡᶦᵏᵉ ˢʰᵃʳᵉ Turn on
@NOFaP_WARRIORS
@NOFAP_KING