ساعت دو شب بود اورژانس یکم داشت خلوت میشد که یه پرونده بم داد | ۹ ماه انتظار زیبا (مادرانه)
ساعت دو شب بود اورژانس یکم داشت خلوت میشد که یه پرونده بم دادن،بچه دوساله که یدونه الپرازولام خورده! جلوی استیشن ایستاده بودن،بچه سرش رو شونه مادرش بود،از مادر پرسیدم چی خورده،با پدرش دوتایی جواب میدن که اتفاقی یدونه الپرازولام از روی زمین برداشته خورده!مطمئنی چیز دیگه ای نخورده؟ میگن آره،پرسیدم الان بچه حالش خوبه؟مادرش گفت آره فقط یکم گیجه!گفتم خب ساعت ۲ شبه منم گیجم و با لبخند راهنماییشون کردم سمت تخت های اطفال.یکی دو دقیقه بعد رفتم بالاسر بچه،مامانش میگه خوابش برده.اسمشو از روی پرونده نگاه میکنم ولی هر چی صداش میزنم بیدار نمیشه ! تکونش میدم،تحریک دردناک میکنم!هیچ واکنشی نشون نمیده!مردمک چشمشو نگاه کردم و حدس زدم تریاک خورده!گفتم بیاریدش جلوی استیشن.از پرستارش خواستم براش اکسیژن بذاره و نالوکسان (پادزهر تریاک!) بهش بزنن،مادرش وقتی دید سریع دارن برای بچش رگ میگیرن و اکسیژن میذارن تازه حس کرد وضعیت بچش‌بده! همینطور اشک میریزه و ترسیده!میپرسه حالش خوب میشه؟سعی کردم مادرشو آروم کنم.به محض تزریق نالوکسان بچه هوشیار شد... خیلی شانس آوردن که سریع متوجه شدم وگرنه ممکن بود بچه از دست بره!به خانوادش میگم این بچه آلپرازولام نخورده،تریاک یا متادون بهش دادین؟کنارش چیزی نکشیدین؟ میگن نه اصلا ما از اون خانواده هاش نیستیم و اصلا ما همچین چیزایی توی خانواده نداریم!باز با اطمینان میگن فقط یدونه آلپرازولام خورده!منم قبول میکنم چون دنبال اثبات چیزی نیستم! به هر صورت آبرو از جون بچه مهم تره! همونطوریکه یکی بخاطر آبرو سر زن و دخترشو میبره ! یکی پسرشو از خونه بیرون میکنه،یکی خودکشی میکنه و... بازم مثل همیشه یه صدای تنفرآمیزی توی ذهنم میگه کاش بچه دار شدن انقدر راحت نبود! بچه‌ی قشنگ و تپل مپلیمون هم حالش خوب شد و صبح خندان رفت بخش اطفال ... ╭┅──────┅╮ @Noh_maheziba ╰┅──────┅╯
