Get Mystery Box with random crypto!

از تو نوشتن دشوار است نه باور نمی‌کنم، تو خیلی زود از میان ما | 💊💉علوم پزشکی سمنان💉💊

از تو نوشتن دشوار است

نه باور نمی‌کنم، تو خیلی زود از میان ما رفتی. امروز قرار بود یک روز معمولی باشد. صبح از خواب بیدار می‌شوم. خیلی دیر و طبق عادت معمول اول تلفنم را چک می‌کنم و همان ثانیه های ابتدایی در بُهت فرو می‌روم. هی می‌چرخم توی اینستاگرام و تلگرام که شاید یک تکذیبیه‌ای چیزی پیدا کنم، اما نه. خیلی ها تسلیت گفته‌اند. خیلی‌ها حتماً شبیه من روزشان را با خبر تو آغاز کرده‌اند. این یک واقعیت است، تو همیشه محبوب بودی.‌ تو حرفت را زدی و بارها پشت میز بازجویی نشستی. بخاطر فشار سیاسی مجبور به رفتن شدی. شنیده بودم که سال‌ها زیر فشار کار و مهاجرت نتوانستی بنویسی‌ و بعدها گفتی آن سال‌ها بدترین سال‌های عمرت بود. شاید به قول سیمین دانشور که بهت گفته بود اینقدر فکر و خیال نکن معروفی. همین فکر و خیال ها تو را کشت. نمی‌دانم.
دوباره می‌چرخم توی اینستاگرام و اینبار می‌روم پیج خودت. آخرین باری که توی پیجت چرخیدم. تولدت بود. ۲۷ اردیبهشت یا ۱۷ مِی همین سال لعنتی. زیر یکی از پست‌های آخرت نوشتی تک تک کامنت هایی که برایت گذاشته‌اند و آرزوی سلامتی کرده‌اند را خوانده‌ای. نوشته‌ای که خسته‌ای. خیلی خسته و کمی بخوابی خوب می‌شوی. در ۲۰ ژانویه‌‌ی همین سال نوشتی که هیچ‌گاه ابداً به مرگ فکر نکرده‌ای. شاید بخاطر همین اینقدر شوکه شدیم. درست شبیه دکتر صدر که بی سر و صدا رفت و این دو سالی که در آمریکا بود مصادف شد با سال‌های آخر عمرش. تو هم حتماً درست مثل او دلتنگ مادری بودی که در ایران جا گذاشتی. همین‌جا توی سنگسرِ سال بلوا. گفته‌ بودی خواب سورملینا را دیده‌ای. مرگ همیشه غم‌انگیز است. حتی اگر راحت شده باشی. حتی اگر رفته باشی کنار آیدینِ سمفونی مردگان.

نه. هیچ خبری از تکذیب نیست. با برادرم تماس می‌گیرم. هنوز خبر را نشنیده. هیچکدام حوصله صحبت نداریم. تلگرام را باز می‌کنم و داخل یکی از گروه ها می‌نویسم عباس معروفی هم رفت. لعنت به‌ زندگی.

#Ali_Sh
@olompezeshkisem