تنها بودم ... بدون هیچ تَرس و استرسی و امّا عاشق شدم ... حالا | ☆ امیدگرافیک ☆
تنها بودم ... بدون هیچ تَرس و استرسی و امّا عاشق شدم ... حالا هر بار که با من سَرد میشود ، دلم میلرزد ... وَلی چارهای نیست ... از قَدیم گفتهاند : "هَر که خَربُزه خورد ، پای لَرزیدنش هم باید بِنشیند ..."