دستاش بوی جنگلِ پرتقالِ بارون خورده میداد. هر وقت دلم برای جن | ☆ امیدگرافیک ☆
دستاش بوی جنگلِ پرتقالِ بارون خورده میداد. هر وقت دلم برای جنگل و بارون تنگ میشد دستاشو محکم میگرفتم تا اون بوی معرکه و جادویی به پوست و گوشتم نفوذ کنه. با اون انگار همیشه توو جنگلای شمال زیر درخت پرتقال بودم. ولی میدونی چند ساله که هیچی از بوی بارون و پرتقال یادم نمیآد؟ میدونی چند ساله شمال نرفتم؟