2022-06-11 05:58:25
کم کم به این نتیجه می رسم که تایید سیاسی_فرهنگیِ حاکمیت خودکامه اسلامیِ حال حاضر در شمایل مصرفگرایی صرف تولیدات سینما و تلویزیون چه در پرده اکران و چه در پلتفورمها نهفته است. حاکمیت به هیچ عنوان تمایلی ندارد که بازوی تلقینکننده ایدئولوژیک خود را توسط مردم عامه از کار افتاده ببیند. بر این اساس فیلمها و سریالها یکی پس از دیگری ساخته و نمایش داده میشود که تاییدیه مردم نسبت به محتوای ایدئولوژیک سیستم را به اثبات برساند. اما آنچه که کارکرد هژمونیک دارد حضور سلبریتیسم در مرکزیت مدیوم رسانه است. سیستم، فیگور بازیگر مطرح را تبدیل میکند به تریبون منادی دهنده آزادی بیان تقلبی برساخته از همین هژمونی. بازیگر یا خواننده حتی خودش هم نمیداند در چه میدانی در حال نقشنمایی ست. اما ناخواسته برای ابراز وجود هنرش، تن میدهد به این سازوکار به شدت پیچیده رسانهای. بازیگر برای تداوم معیشت و رفاه زیستیاش، ناچارا میپذیرد که خودش را ابزار ایدئولوژیک ضدفرهنگ حاکمیت کند.
چند نمونه مثال بزنم. پرویز پرستویی در سالن سینمای لسآنجلس به نوعی نقش سفیر صلح را باید بازی کند تا راه و چاهی برای مذاکرات دیپلماتیک هستهای با آمریکا گشوده شود.
حضور مهناز افشار با همان نیمچه روسری کشیده بر موی سر در استیج موزیک کانال ماهواره همین کارکرد تعاملگرایانه با اپوزیسیوننماهای بیدغدغه خارجنشین را دارد.
فرنچ کیس تهوعآمیزِ نوید محمدزاده کرد و همسر افغانش در فرش قرمز فستیوال کن، از خودِ حضور فیلم برادران لیلا در بخش مسابقه، دستاورد مهمی برای حاکمیت است برای القای همان مفاهیم آزادی تقلبی پوشش و حجاب ایرانی.
شاید باورتان نشود حتی نمایش فیلمهای اصغر فرهادی در آمریکا و اروپا که به کمک بنیاد علوی و نفوذ در مجلاتی مثل نیویورک تایمز و ورایتی برای مجاب کردن آکادمیها و فستیوالها، از جنس همان نگرش تعامل حاکمیت جمهوری اسلامی با قدرتهای جهان برای بقای موجودیت خودش هست.
و اضافه کنید حضور نرگس آبیار در عضویت آکادمی اسکار را.
در موسیقی پاپ، زبالهدانهایی همچون ساسی مانکن و امیر تتلو را نیز از یاد نبرید.
پس کم کم باید باور کرد که چرا هزینههای هنگفت برای پرورش و حضور در این نوع صحنهآراییهای سلبریتیسیمی پرداخت میشود.
در برخی موارد، خودِ محتوای فیلم برای حاکمیت اهمیت ندارد بلکه ماجرای پس از فیلم است که میتواند ضربه مهلک انحرافی بر گیجگاه مخاطب عام باشد تا از گرانیگاه اصلی واقعیت فرهنگ اجتماعی او را دور کند.
تز و آنتیتز هژمونی ضدفرهنگِ حاکمیت، هر دو به موازات یکدیگر خودشان را در داخل و خارج از مرزهای ایران به نمایش میگذارند اما نهایت این سنتز چیزی جز اغوای چشم تماشاگر به هرزهنگاری سلبریتیسم نیست.
@OMRACRITIC
666 viewsامید رنجبر, edited 02:58