هوش هیجانی گاهی فاجعه است! کمتر کتابی را در زمینه مدیریت و | مدیریت رفتار سازمانی
هوش هیجانی گاهی فاجعه است!
کمتر کتابی را در زمینه مدیریت و رهبری میخوانید که یکی از ویژگی های افراد موفق را بالا بودن هوش هیجانی/عاطفی/احساسی آنها نداند، و این روزها در ارزیابی، گزینش و ارتقای نیروی انسانی هم آن را عاملی موثر میدانند.
پژوهشهای اخیر اما به برخی جنبههای منفی آن هم اشاره میکند. گفته شده است که میان هوش هیجانی و خودشیفتگی همبستگی مثبت وجود دارد و احتمال میرود افراد با هوش هیجانی بالا، توانمندی موثر خود را برای اهداف نادرست به کار ببرند و با آن از دیگران بهرهبرداری کنند.
همچنین در جایی نشان داده شده است افراد با ویژگی ماکیاولی گری و هوش هیجانی بالا، بیشتر احتمال دارد برای اهداف شخصی، دیگری را پیش دیگران کنف کنند! گفته شده است این افراد مستعد این هستند که حال و هوای سازمان را با توجه به مقاصد شخصیشان دستکاری کنند.
به بیانی دیگر، حضور چنین افراد میتواند کار شما را بهبود ببخشد، ولی از یاد نبریم که میتواند جو سیاسی سازمان شما را تشدید کند. هیچگاه نباید ارزش یک ویژگی شخصیتی را بیش از اندازه برآورد کرد؛ دنیای ما دنیای بده-بستانها است!