Get Mystery Box with random crypto!

مهارت کوچینگ ویژگی انسان های توسعه یافته در عصر جدید (بخش دوم) | مدیریت رفتار سازمانی

مهارت کوچینگ ویژگی انسان های توسعه یافته در عصر جدید
(بخش دوم)
احمد همایون / ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

در ادامه معرفی مهارت کوچینگ در بخش نخست، شاید به جرات بتوان گفت که مهارت شنیدن مهمترین ابزار گفتگو و البته کوچینگ است. کُوچ در ارتباط با مخاطب با حضور کامل و تمامیت در فرآیند کوچینگ وارد می شود، بدین معنا که با تمام تمرکز به مخاطب گوش فرا می دهد و به جملات او توجه می نماید. زیرا کلید شنیدن مخاطب، رها بودن کُوچ از قضاوتها، راهکارها و پاسخها است. بدین ترتیب است که کُوچ توانایی خواهد داشت تا مخاطب را بطور کامل بشنود. ارائه راهکار و توصیه به افراد علاوه بر کاهش خلاقیت افراد، قضاوت های پنهانی را در پس خود دارد. بنابراین باور کُوچ بر این اساس است که مسیر حرکت فرد مقابل کاملا می تواند از مسیر متصور در ذهن کُوچ متفاوت باشد و این تفاوت قابل احترام است. بدون شک معنای کلمات نه تنها برای هر شخص متفاوت بلکه مقتضی شرایط و زمان است و کُوچ بدلیل نگرش آگاه نبودن به دیدگاه مخاطب، موظف است معنا و تفسیر کلماتی که مخاطب بکار می برد را از وی بپرسد، نه اینکه در ذهن خود تفسیر نماید. به عنوان نمونه مخاطبی بیان می دارد که "من پیشرفتی نداشتم"، ممکن است که مخاطب در پاسخ به سوال کُوچ در مورد کلمه پیشرفت توضیح دهد که نیاز به احترام بیشتر دارد ولی پیش از آن در نظر ما پیشرفت مثلا به معنای توسعه مهارت های وی بوده است و اگر در مورد آن سوال نمی شد، با پیش فرص غلط گفتگو ادامه می یافت. از اینرو دوری از قضاوت موجب بهبود کیفیت شنیدن همه صحبت های مخاطب فارغ از درست یا غلط بودن آن از نظر کُوچ خواهد شد، بگونه ای که اگر در ذهن کُوچ موضوعی بصورت ملال آور یا کم اهمیت مورد قضاوت قرار گیرد، بصورت ناخداگاه به آن کمتر توجه می کند، حال آن که شاید این بخش مشکل اصلی طرف مقابل باشد. بطور کلی در گفتگوی کوچینگی برخلاف گفتگو های معمول، کُوچ کمتر سخن می گوید و سعی می کند تا صحبت های طرف مقابل را بشنود. از اینرو، صبر و تامل در پاسخ دادن، بگونه ای که منجر به درنگ و سکوت چند ثانیه ای پس از پایان صحبت های فرد شود و وی را تشویق به توضیح بیشتر در برخی نکات مهم صحبت مخاطب کند، بسیار تاثیرگذار است.

مهارت دیگر در کوچینگ بازخورد مشاهده وار بدون قضاوت است. ارائه بازخورد مطلوب نظیر بازگو کردن صحبت ها یا استفاده از زبان بدن متناسب نظیر ارتباط چشمی و بروز احساسات به مخاطب موجب می شود تا مخاطب فرصت تامل بر روی گفته های خود را بیابد. بدین صورت که آنچه فرد بر آن تاکید دارد یا احساسی که بروز می دهد می تواند توسط کُوچ به مخاطب عرضه شود. بدین ترتیب مخاطب می تواند بر روی نظر خود و یا ریشه احساس خود تامل نماید و به دریافت جدیدی دست یابد.

بیان بازخوردها توسط کُوچ همچون تصویری در آیینه ای شفاف، بدون کم و کاست و عاری از قضاوت و مشاهده وار است و نه بیشتر. در مشاهده هیچ یک از صفات خوب یا بد همچون عصبانی، ضعیف، بی تعهد، بی نظم، دقیق، درست و ... قابل دیدن نمی باشد. اینها همگی به عنوان قضاوت هایی است که موجب جهت دار شدن مسیر کوچینگ می شود. بنابر این به عنوان مثال در بازخورد بجای اینکه بگوییم شما الان عصبانی شدید؟ بیان می کنیم که زمانیکه در مورد فعالیت های کاری شما، در حال صحبت بودیم، مشاهده کردم که صدای شما بلندتر از حالت عادی خودتان بود. تمایل دارید که در مورد علت این موضوع توضیح دهید؟

از دیگر بازخوردهایی که می توان در جلسه کوچینگ ارائه نمود، بیان احساسات قابل مشاهده وی و یا پرسش در این زمینه است. کُوچ علاوه بر شنیدن دقیق صحبت های فرد، همواره در حال ارزیابی احساسات وی است. اگر موضوعی او را هیجان زده می کند و یا حس شادی، ناراحتی و ... را دریافت نماید، می بایست نسبت به ارائه بازخورد از احساسات او نظیر اینکه به نظر می رسد شما از این موضوع ناراحت شدید، یا وقتی در این مورد صحبت می کنید، انگار هیجان زده اید، مایل هستید که در این مورد بیشتر صحبت کنیم؟، تلاش می نماید تا ابعاد جدیدتری از موضوع برای مخاطب مکشوف گردد. این موضوع کمک می کند تا نیازهای اصلی برای افراد قابل کشف باشد. مثلاً فردی که در مورد تصمیمی که در گذشته گرفته است و آن را اجرا ننموده، می توان ضمن بازخورد به وی از طریق روش مشاهده رفتار او، در مورد احساس وی از عدم اجرای آن سوال کنیم. سپس نیازهای پنهان وی که در اثر عدم اجرای اقدامات، همچون نیاز به اعتماد به نفس و اطمینان را برای وی برجسته نماییم. در این شرایط او می تواند برای تامین این نیازها، تقاضاهای مشخصی بسازد تا به برنامه های خود نیز عمل نماید.

@organizationalbehavior