میدان مین تخفیف رُی ویلیامز در کتاب خود به نام «جادوی تبلیغا | مدیریت رفتار سازمانی
میدان مین تخفیف
رُی ویلیامز در کتاب خود به نام «جادوی تبلیغات» مینویسد: تخفیفها و حراجیهای همیشگی و پیاپی «مخدر تبلیغات» هستند زیرا در صورتی که مشتریان به برنامههای تخفیفی عادت کنند، حفظ توجه آنها به برنامههای تخفیفی جدید نیازمند «میزان بیشتری از این ماده مخدر خطرناک» است.
تخفیفها از این جهت جذاب هستند که در کوتاه مدت احساس خوبی به مدیر برند میدهند زیرا فروش برند را افزایش میدهند اما خطر این برنامهها در آنجایی است که در بلندمدت باعث مرگ تدریجی برند میشوند زیرا هم باعث تحقیر برند از یک سو و کاهش حاشیه سود از سوی دیگر میشوند.
از طرف دیگر، مشکل اصلی برنامههای تخفیفی این است که قیمت ما، از نظر مشتری، هیچ وقت به اندازه کافی کاهش پیدا نمیکند. از سوی دیگر، همیشه رقیبی پیدا میشود که قیمتی پایینتر به مشتریان پیشنهاد میکند.
به همین دلیل، میتوان گفت که برنامههای تخفیفی شبیه میدان مین هستند زیرا قطعا روزی در این میدان به مشکل میخورید حتی اگر به قدر کافی شجاع و توانمند باشید و پایینترین قیمت را بدهید تا به این ترتیب، فروشتان را در کوتاه مدت به شدت افزایش دهید.
به عنوان مثال، فروشگاه زنجیرهای کِیمارت چندی پیش سعی کرد برند خود را احیاء کند. چارلز کونووِی، مدیرعامل جسور آن زمان شرکت، برای این کار، گروهی از مدیران گران قیمت از شرکتهایی مثل وال مارت، کوکاکولا و سیِرز را دور هم جمع کرد. فکر میکنید استراتژی آنها برای حفظ و احیاء برند کِیمارت چه بود؟ مبارزه مستقیم با وال مارت از طریق ارائه تخفیفهای بیشتر به مشتریان.
برای اجرای این استراتژی، کِیمارت قیمتهای خود را به شدت کاهش داد و برنامههای ترویجی مختلفی را از طریق ارسال نامه و ایمیل به مشتریان اجرا کرد. دستاورد این استراتژی چیزی جز ورشکستگی کِیمارت، اخراج آقای کونووِی و در نهایت ادغام با یکی از رقبای اصلی شرکت نبود.
یادمان باشد، یکی از اصلیترین وظایف بازاریابی هر شرکتی این است که علاوه بر قیمت، دلایل دیگری را به مشتریان برای خرید از شرکت ارائه کند.
برای مثال، با این که تارگِت هم در بازار «فروشگاههای تخفیفدار» رقابت میکند، اما، شخصیت برند خود را بر اساس ارائه محصولات پرطرفدار و تبلیغات جذاب شکل داده است نه صرفا بر اساس قیمتهای پایینتر.