اضطراب موقعیت نمیدانم اولینبار چه کسی در گوش ما خواند که با | مدیریت رفتار سازمانی
اضطراب موقعیت
نمیدانم اولینبار چه کسی در گوش ما خواند که باید همیشه برنده باشیم، در واقع به ما آموختند که با برنده شدن چیزهای زیادی را به دست میآوریم، مثل محبت، تحسین، توجه، احترام و...
همین شد که ما ترسیدیم از باختن و به گمانم بازنده شدن ترسناک نیست، آنجا ترسناک میشود که اراده دوباره بلند شدن را از دست میدهیم و خودمان را سرزنش میکنیم.
دروغ چرا، صادقانه میگویم که من بیشتر باختهام تا برنده شوم و با هربار باختن چیزهایی را از دست دادهام، آدمهایی را..
حالا که سی و یک ساله هستم اما دیگر پذیرفتهام که این باختن حقیقت زندگیست، مثل مرگ که تلخ است اما واقعیت جهان است. دیگر برایم مهم نیست که وقتی برنده میشوم کسی باشد که حلقه گلی به گردنم بیندازد و اگر ببازم طردم کند... حالا میدانم که تنهای تنها باید با حقیقت برد و باخت کنار بیایم و برآیندش میشود زندگی من!