به فاصلهی سه قبر
روایتی منتشر شده در وبلاگ مجتبی بنیاسدی
۱۸ دی ۱۴۰۱
همهی قصههای زندگی یک آدم را میشود فشرده کرد توی یک شات که یک عکاس در یک لحظه زده. مثل عکسی که آخرِ روایت ازش خواهم نوشت. اما حالا، دقیقا سه تا ۳۶۵ روز بعد از همان شات، همانجا نشستهام؛ جای هادی. روبروی سه قبر سفید که سه عکس رویش حک شده؛ سه عکسی که برای همهی آن آدمهایی که دور تا دورش چشم دوختهاند به آن، فقط یک عکسِ روی قبر است. اما برای آنکه زانو زده و خم شده و عکس روی قبرها را با بوسههایش تر میکند چه؟
روایت کامل در سایت پندری:
https://pandarii.ir/archive/10702
پندری؛ رسانه مردم گراش:
سایت: Pandari.ir
تلگرام: t.me/Pandari
واتساپ: https://b2n.ir/Wap3
اینستاگرام: instagram.com/Pandari.ir2
سروش: http://splus.ir/pandari
بله: https://ble.ir/pandari
ایتا: https://eitaa.com/Pandari