پری نوشت

2022-09-01 12:09:00 حالا دیگر استراحت کنید نویسنده محبوب من
#عباس_معروفی
@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید

2022-08-29 23:35:15 ۲۰ علامت بلوغ عاطفی به زبان آلن دو باتن

‏۱. میفهمید بیشتر بدرفتاری آدم های اطرافتون ریشه در اضطراب و ترسشون داره:‌ دنیا دیگه براتون پر از هیولا نیست.

‏۲. یاد میگیرید آدما بطور خودکار از محتویات مغز شما اطلاع ندارند:‌ پس حرف میزنید و دیگران رو سرزنش نمیکنید که نمیفهمنتون.

‏۳. یادمیگیرید که شماهم اشتباه میکنید:‌ پس معذرت خواهی میکنید.

‏۴. اعتماد بنفس رو یاد میگیرید: نه که فوق العاده اید! نه. در واقع میفهمید همه ما ابله و ترسو و سرگردون هستیم.هممون با آزمون و خطا زندگی میکنیم. عیبی هم نداره.

‏۵. والدینتون رو میبخشید:اونا هم درگیر ترس و اضطراب های خودشونن.

‏۶. به اثر نکات کوچیک در خلق و خو افراد پی میبرید:‌ مثلا میفهمید یه مسئله مهم رو پیش نکشید مگر خودتون و طرف مقابل استراحت کرده باشید مست نباشید غذا خورده باشید و استرس یا عجله نداشته باشید.

‏۷. قهر نمیکنید:‌ یادتون نمیره که یه روز میمیرید. حرف میزنید و میبخشید.

‏۸. دست از کمالگرایی برمیدارید:‌ هیچ چیزی بی نقص نیست. از به اندازه کافی خوب بودن قدردانی میکنید.

‏۹. یاد میگیرید بد بین بودن در باره نتایج امور یه فضیلته.

‏۱۰. میفهمید نقاط ضعف آدما با نقاط قوتشون گره خورده:‌ مثلا دیگه از کسی که شلخته ست ناراحت نمیشید چون میدونین در ازاش شاید خلاقه.

‏۱۱. به آسونی عاشق نمیشید: همه هرچقدم از دور برازنده و دلپذیر باشند از نزدیک مشکلات خودشون رو دارن. پس وفادار میمونید.

‏۱۲. میفهمید زندگی با شما آسون نیست.

‏۱۳. یادمیگیرید خودتون رو بخاطر خطاها و حماقت هاتون ببخشید:‌ بیشتر با خودتون رفاقت میکنید. همه ما به نوعی احمقیم.

‏۱۴. یادمیگیرید با کله شقی های بچگانتون که هرگز هم از بین نمیرن به صلح برسید: تلاش نمیکنید که همیشه بزرگسال باشید. همه ما بچه ایم.

‏۱۵. برای شادی درازمدت به پروژه های بلندمدت دل نمیبندی: اگه دمی بی دردسر سپری بشه هم خوشحالتون میکنه.

‏۱۶. دیگه برات مهم نیست بقیه راجع بهت چی فکر میکن.

‏۱۷. بازخورد دیگران رو راحتتر میپذیرید: در برابر انتقاد ها زره نمیپوشید.

‏۱۸. میفهمید چقد تمایل دارید به مشکلات شخصی خودت بچسبی:‌ میفهمی باید دیدتو نسبت به درد هات وسیع کنی. بیشتر به طبیعت و آسمون شب و کهکشان های دور توجه میکنی

‏۱۹. میفهمید گذشته ای که داشتید در پاسخ دادن شما به واقع تاثیر داشته:‌ یاد میگیرید این خطای دید رو جبران کنید. میپذیرید بدلیل وقایع کودکی مستعد خطا و افراط هستید. با شک به اولین برداشت و احساستون نگاه میکنید.

‏۲۰.دوست بهتری میشید چون میدونید دوستی یعنی به اشتراک گذاشتن آسیب پذیری ها

«برگرفته از درس‌های مدرسه‌ی زندگی»

@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید

2022-08-27 12:07:14 ورود برای همه‌ عزیزان، آزاد است. مشتاق دیدارتان هستیم.

خیابان کارگر شمالی، تقاطع بزرگراه شهید گمنام، خیابان چهارم، نبش خیابان صالحی، پلاک ۲
کتابفروشی چشمه کارگر

@MortezaBarzegarNotes باز کردن / نظر دهید

2022-08-24 19:34:47 از یک تا بیستش رو چقدر قشنگ شمرد و رفت واسه خودش
@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید

2022-08-21 21:23:19 نسخه‌ای فارسی از «بلاچاو»، با اجرای بهین و ثمین بلوری

@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید

2022-08-18 12:18:35 شما را شده که قید عشق را بزنید؟
بگویید دیگر به درک.وقتی آنی که باید باشد نیست،سلام بر بیهودگی،سلام بر مُسَکِن ؛کتاب و داستان و شعر!

شما را شده که وقتی یادی می‌تازد و نفستان تقه تقه از گلویتان بیرون می زند،بخواهید حواستان را پرت کنید به اندیشه های مثبت.به این که هر روز، روز زیبایی است،وقتی تیغ آفتاب چاک می دهد گلهای قرمز و آجری و کرمِ فرش را و تکرار کنید من شکرگزارم برای نعمت #نان و #سلامتی و #زیستن. و شده وسط این شکر یادتان بیاید چگونه زیستن ؟ و مگر این عشق نبود که #حظ میداد به زیستن. به #بهشت های شبانه ی بوسه و دوستت دارم های راه پیدا کرده از فرق سر تا نوک پا.به شب هایی که نداشتیم به روزهایی که نبود.

شده که با آب سرد،تازیانه بزنید توی صورتتان که اشک‌را به عقب برانید و سیلی بکوبید توی صورت خودتان!که رفت!که تمام شد!که دیگر "آنِ دیگری" ست.
شما را شده که خیال کنید پیروز شده اید و دیگر‌ مثل قبلترها،دلتان وا داده اش نیست و آنجا که دارید غرور را توی خیابان از این شانه به آن شانه می نشانید و با اقتدار ،گام‌ بر می دارید وقتی اسمش را می‌شنوید#پلاسکو شوید؛اول بسوزید،بعد به کمک خودتان بشتابید و آخر فرو ریزید؛پر صدا،با شکوه،پر ابهت.

شما را شده که بگریزید از نامی،یادی،هجومی که پِیِ تان نیست. شده در امان نباشید از کسی که کاری به کارتان ندارد و دوست داشته باشید آنی را که کجاست تا ببیند ؟

شما را شده که قاب "بی #عشق سر مکن" را بگذارید دم در و هنوز در را نبسته تازه از راه رسیده ای از جلوی خانه یتان،بَرش دارد و بعد دستش را بی اندازد دور گردن مردی چهار شانه با اسمی با ریشه ای از ح،میم و دال.

شما را شده که آمده باشید و جای آن قاب،قابی دیگر نوشته باشید به نسخ با چهار چوبی از راش سرخ و چسبانده باشید بالای اجاق گازتان:"که آدمیزاد به #امید زنده است".
.
این جماعت هجوم آورده پشت کتاب ها، پشت اتاق روانشناس ها ،پشت کیبوردها، این طایفه شکرگزار و همدرد را چه شده
"ما #قوی شده ایم یا قبول کرده ایم، باخته ایم؟"

#راضیه_سادات_میری
@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید

2022-08-14 19:46:05 | قسم به روزی که بگویی نه! |

حالا من باز اینجا هستم.
جایی که باید بگویم نه، نمی‌خواهم، دوست ندارم!
جایی که باید خودم را ببینم، خودم را به قول بعضی بغل بگیرم، ماچ کنم، بگذارم روی سرم، حلوا حلوا کنم.
زمین زیر پام می‌لرزد.
تعداد قابل توجهی باید ردیف می‌شوند روبروم، آماده حمله؛ آن شلیک نهایی!
من در بند: نباید دل کسی را بشکنم، برسانمش به مرحله خشم؛ کینه که استغفرالله ربی و اتوب الیه!
نباید نمک نشناس باشم!
قسم به همه خوبی‌‌های کرده و نکرده در حقم: وحی مُنزل، ردخور ندارد!
هر کس، گوشه‌ای از این دنیا نشسته باشد در خشمی از من جهان مرا ناامن می‌کند.
هر خشمی، قهر و عتابی دارد. هر قهری یعنی شاید دیگر دوستم نداشته باشد و هر عتابی شاید فریاد باشد، نقشه تلافی باشد و همه اینها شاید طرد شدن باشد.
و من بارها، بارها و بارها وسعت این جهان ناامنم را ترسیده و از نفس افتاده یک نفس دویده‌ام. بله‌های اجباری کاشته‌ام و رضایت درو کرده‌ام، امنیت، دوست داشته شدن.
انگار گردنم را گذاشته‌ باشم زیر ساطور به امیدی که نوازشم کنند.
و این مسیر مدام کش آمده، حریص‌تر شده، بله‌های بیشتر و بیشتری خواسته.
بابا طاقت نه شنیدن نداشت، من هم نگذاشتم بشنود.
تمام دلپیچه من این است!

#پریسا_زابلی_پور
@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید

2022-08-02 20:40:09 تمام مسئله عشق همین است؛ که آنچه فرد از دست داده همان چیزی نیست که در دیگری پنهان است.

ژک لکان
@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید

2022-07-31 12:29:21 مدت‌هاست تعلق خاطری ندارم. خودم را در جمع‌ها شریک نمی‌دانم. کلاچ-ترمز در ترافیک و خیابان‌های تهران را به هم‌نشینی ترجیح می‌دهم. در یک روز با سی و سه نفر بگو بخند دارم و باز دایره آدم‌های زندگی‌ام به انگشتان دو دست نمی‌رسد. می‌دانم چیزی این وسط چفت نشده؛ انگار که یکی از نرینگی-مادگی‌های چرخ‌دنده شکسته باشد. هدف‌های گذشته‌ام حالا بیشتر خیالی را می‌مانند در دور دست. مثل نور سبزی که گتسبی در آن سمت خلیج به تماشا می‌نشست. می‌خواستم ساعت‌ها پشت لپ‌تاپ داستان بنویسم؛ با هر وعده یک فیلم ببینم؛ هفته‌ای یک کتاب بخوانم و غم فردا را نخورم.

حالا اما ساعت‌ها پشت لپ‌تاپم تا آدم‌ها را از مملکت فراری دهم؛ هفته‌ای یک فیلم را به‌زور می‌بینم؛ تمرکز و فراغ‌بال لازم را برای نوشتن ندارم و کتاب‌ها را ماهیانه می‌خوانم، اگر بخوانم! افتاده‌ام در دام آنچه همیشه ازش فراری بودم؛ البته انداخته‌اند مرا... به‌جای وقت گذاشتن روی پلات قصه، به زیاد کردن کلاس‌هام و راه دوم و سومی برای گشاد کردن جیبم فکر می‌کنم.

چند شب پیش میان مستی و هوشیاری دوستی از دورهای دورتر پرسید: «چی بهت بگم که راستش رو بهم بگی؟» سکوت کردم. فهمید دوباره باید بگوید. «یعنی تو بگو چی بپرسم، من همون رو میگم!» دوست داشتم بگویم: «باید خیلی فکر کنم به حقیقتی که بخوام در معرض بذارمش. نمی‌دونم الان!» ولی می‌دانستم. به گمانم شما هم می‌دانید. مگر تمام بالا پایین رفتن‌مان برای یک مقصد نیست؟ مگر این تلاش کردن‌ها قرار است به جایی جز "رسیدن" برسند؟

چه خوشمان بیاید، چه نه، تمام‌مان برای رفو کردن آن زخم اولیه می‌دویم. آن جداییِ بزرگ. همان که تمام آغوش‌ها، بوسه‌ها و سر به سینه چسباندن‌ها تلاشی ناکام‌اند برای وصله پینه زدن آن جدا افتادگی. کاش میشد به آن دوست آرام گرفته در دورها بگویم درد ناگفتنی‌ام را. که ازم بپرسد "چقدر دلت پر می‌کشد برای دوباره درهم‌تنیدگی جسم و روح؟ برای دیدن صورت خودت در مردمک‌ها؟ برای شنیدن قهقهه‌های #نازخند در زیر گوش؟ برای تلاشی نافرجام برای رسیدن؟ برای نشان دادن زخمت به آنی که باید و امید به رفو کردنش؟"

و در جواب بگویم: «خیلی، خیلی زیاد!»

.
#رسیدن #جدا_افتادگی #تنهایی #تعلق_خاطر #یادداشت

@m0hammady0usefi_art


https://www.instagram.com/p/Cgq2jFxNkN5/?igshid=YmMyMTA2M2Y= باز کردن / نظر دهید

2022-07-26 23:38:57 خاله گفت: من می‌دونستم که آخر سر میاریش تو خونه!
عباس گفت: همین حالا شستمش.
خاله گفت: خیال می‌کنی سگ با شستن تمیز می‌شه؟!
عباس گفت: همه شما خیال می‌کنین که فقط با کشتن تمیز می‌شه

#غلامحسین_ساعدی
۱۷۰۰ زندگی
@parinevesht_channel باز کردن / نظر دهید