2021-03-28 21:33:25
مراسم نیمه برات در کراچی پاکستان
شب نیمه برات و زاد روز خجسته منجی آخر الزمان مهدی موعود علیه السلام بر همگان مبارک باد.
پاکستان رسم است که شب نیمه شعبان(نیمه برات) کسی نمی خوابد و مردم تا سحر بیدار هستند همچنین آسمان شهرها و روستاها با انواع منورها و آتش بازی های مختلف روشن می شود.
نوشتن نامه به امام زمان(عج) نیز یکی از رسوم مسلمانان پاکستان در شب نیمه شعبان است.
برپایی نماز و برگزاری مراسم انواع دعاهای موکد این شب نیز در مساجد رسم دیگر مردم برای بزرگداشت این شب است.
رسم هست،مردم پاکستان در پایان شب، نامه ای را که برای امام زمان نوشته اند به آب می اندازند تا رودخانه پیام آنها را به مولایشان برساند
و اما آنچه که به چشم از نزدیک دیدیم از قرار زیر بود:
نیمه شعبان سال هشتاد ،کراچی بودیم و در جستجوی آیین های آنجا...
با نزدیک شدن به غروب، چندخانواده هندی و غیر مسلمان از جمله زنان و کودکان از آرامگاه‌های رفتگان‌شان بازدید کرده به "کلیفتن ویو"محل سکونتمان در بندر کراچی بر می گشتند.
مردم گورهای عزیزان‌شان را با آب گل رز شستشو داده، قبرها را با گلبرگ‌های گل رز پوشانده، اقدام به روشن کردن عود خوش بو و مسلمانان،اقدام به خواندن آیات قرآن می کردند.
مسلمانان همچنین در منازل‌شان شیرینی‌های سنتی از جمله حلوا را آماده کرده و نذری در میان همسایگان، دوستان و اقوام پخش می کردند و کودکان نیز بشقاب‌های شیرینی نذری را به درب خانه‌ها می بردند
می گفتندیکی از ایین های باشکوه در #پل_کیماری برگزار می شود
#کیماری پلی است چندطبقه که برروی رود بزرگی ساخته شده، وبه دریای عمان می ریزد. ولی ازدحام به گونه ای است که رفتن را دشوار می کند.
غروب آنجابودیم، غوغایی باشکوه برپا بود.
ازروز قبل اسباب وابزار ومیز ومیرزا بنویس ها مهیاشده بودند خمیر وقلم نی و موادمایع زرد رنگ به عنوان جوهر وجایگاه روشن کردن شمع درسرتاسر پل...
شب شده بود وفشار جمعیت انبوه،هرکس به نیتی وآرزویی امده بود...
مراسم آغاز شد ودور میزها برای عریضه نویسی پُر... وَ عده ای، خود، می نوشتند.
آرزوها وخواست ها را می نوشتند و داخل خمیر می نهادند و چیزی زیرلب زمزمه می کردند وشمع ها را روشن وپس انبوه دستها بود که خمیرها رابه رودخانه پرتاب می گردند.
همه فِرق اسلامی بودند ومعتقدبودند این خمیر را ماهی ها می خورند ونامه را به امام زمان
می رسانند.
ازجوانی که باخود وِردی می خواند واماده پرتاب خمیرش بود به وسیله دوست مترجم پرسیدم چه آرزو از امام داری،باتبسمی شیرین، لب گزید و گفت :آرزوی یک همسرخوب...
گزارش: فاطمه شکفته
مدرس زبان وادبیات فارسی
@parsname
2.9K views18:33
پ
