برگرفته از کتاب: اگر در جنگِ سگي هستي، گربه شو! لئونارد شرم | Marketing
برگرفته از کتاب: اگر در جنگِ سگي هستي، گربه شو!
لئونارد شرمن
دههها است که کارشناسان و دانشمندان مدیریت به دنبال شناسایی بهترین رفتارهای مدیریتی هستند؛ رفتارهایی که با انجام آنها، موفقیت کسبوکارها تضمین میشود. با این حال، تلاشهای آنها هنوز هم به نتیجه خاصی نرسیده و رفتارهای مدنظر به خوبی شناسایی نشدهاند.
یکی از مهمترین دلایل این موضوع، خطای هالهای است. خطای هالهای به معنای آن است که یک ویژگی مثبت یا منفی به قدری برجسته میشود که انسان را از توجه به سایر ویژگیها بازمیدارد؛ همانطور که ممکن است در گفتوگوی دلنشین، زمان را فراموش کنیم یا همانطور که یک عاشق، عیبهای معشوقش را نمیتواند ببیند.!!
زمانی که از خطای هالهای در مدیریت صحبت میکنیم، اشاره به آن داریم که موفقیت یا شکست یک سازمان، ممکن است به قدری روی ما اثرگذار باشد که از شناخت و بررسی دقیق آن ناتوان بمانیم. همانطور که ارل ویور، مدیر سابق بالتیمور اوریولز یک بار، نصیحتی خردمندانه به اطرافیانش کرد: «زمانی که میبازید، هیچگاه به آن اندازه که تصور میشود، بد نیستید. زمانی هم که میبرید، هیچگاه به آن اندازه که تصور میشود، خوب نیستید.» این موضوع به همان اندازه که در ورزش صحت دارد، در کسبوکار و تجارت هم صحت دارد.
مطالعات دانشگاهی بسیاری تلاش کردهاند تا نظر ویور را مورد آزمایش قرار دهند. آنها پی بردند که اگر یک شرکت در بهترین اوضاع خود باشد، محصولاتش به خوبی فروش برود، مشتریان وفادار بسیاری داشته باشد، کارکنان راضی باشند و سهام شرکت روز به روز ارزش بیشتری به دست آورد، همه مدیرعامل شرکت را تحسین خواهند کرد؛ چرا که بالاخره باید یک مدیر دانا و مسلط بر امور بر سر کار باشد که همه چیز را به خوبی کنترل کرده و موفقیت شرکت را رقم زده است.
همین شرکت، اگر به دلایل مختلفی وضعیتش در بازار عوض شود، همه به ناگاه تبدیل به منتقدانی درجه یک خواهند شد. حتی اگر اقدامات مدیریتی هیچ تغییری نکرده باشند و شکست شرکت هم به دلیل اتفاقاتی غیرقابل کنترل بوده باشد، باز هم تفاوت چندانی در میزان انتقادها ایجاد نخواهد شد. در هر دو حالت، فارغ از آنکه واقعا عملکرد شرکت چگونه باشد، تصور کلی (و هالهای) ما از «خوب» یا «بد» بودن یک شرکت، باعث میشود تا تمام مدیران، کارکنان، فرهنگ و استراتژی آن را با همان مقیاس بسنجیم.