کلید بهشت اثر ارسالی خانم رباب موحد خواهر شهید علیمردان موح | کانال اطلاع رسانی برنامه های ملی
کلید بهشت
اثر ارسالی خانم رباب موحد خواهر شهید علیمردان موحد به دبیرخانه آفرینش های هنری کنگره ۳۵۳۵شهید استان زنجان
کشو را به دنبال یافتن برگهای بیرون ریختم. ته کشو پارچه سبزی تکان خورد، بازش که کردم کلید بهشت میخکوبم کرد. سالها گذشته بود از زمانی که کلید را در کشو به یادگار گذاشته بودم، کلیدی که هنوز هم بوی بهشت میداد.
این کلید سالها رفیق همه کلیدهای مادرم بود کنار کلید خانه، کمد و صندوق با ارزشش. کلیدی که در کودکی میپنداشتم کلید بهشت است و دری میگشاید به سمت نور.
مادرم هر پنجشنبه کلید بهشت را در قفل آلومینیومی بهشت میچرخاند و همان لحظه بود که میپنداشتم رایحه بهشت میآید. کلید که در قفل میچرخید در آلومینیومی باز میشد و مثل همیشه تصویر آشنا لبخند میزد و دل من زیر نگاه مردانه و پر ابهت برادر غنج میرفت.
مادر گلهای پارچهای قرمز را بیرون میآورد، خاکی میتکاند و گلدان بلور را با دستمال داخل کیفش برق میانداخت، قرآن را بیرون میآورد، بوسهای میزد و یاسینی میخواند و در نهایت آن قاب عکس که قاب دلش بود و بند وجودش را بیرون میآورد دستی میکشید و بعد دستمالی. وقتی خوب شیشه را که در قاب طلایی رنگی محصور بود جلا میداد نگاهی حسرت بار توام با لبخندی پر افتخار به تصویر میدوخت، آهی عمیق میکشید و بوسهای میزد و بعد از تمیزی دریچه کوچک چون مادری که لباسی نو به قامت فرزندش کرده قاب عکس، گل و قرآن را با وسواس و سلیقه در محفظه میگذاشت و دوباره کلید بهشت را میچرخاند و چادر سیاهش را محکمتر میکرد و دستم را در دستش میفشرد و از میان جمعیت زیادی که چون او کلید بهشت برگردن یا در کیف داشتند راه میگشود.
شاید ده سالی است که محفظه های آلومینیومی جمع آوری شده اند و دلخوشی های مادران شهدا که در نو کردن گل ها و رومیزی کف محفظه نصب شده بالای قبر پسران شهیدشان خلاصه می شد پایان یافته و مزار شهدا بدون آن محفظه ها و میراث خاطرات نسل ها در یک قاب سیاه سنگی در کف مزار منتظر کلید بهشت مانده است ......و امروز در خزان برگ ها و خاطرات ،روح بسیاری از مادران شهدا در کنار فرزندانشان بوی بهشت است