2017-03-06 07:44:19
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت : بشکن و بخور و برای من دعا کن. بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد.
آن مرد گفت :
گردوها را می خوری نوش جان ،
ولی من صدای دعای تو را نشنيدم..
بهلول گفت :
مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای ، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنيده است .
تو بندگی چو گدايان به شرط مزد مکن..
که خواجه خود روش بنده پروری داند.
1.1K views04:44