چند رباعی از عبدالمجید زنگویی! هم کردم وپارس ،هم لرم،گیلانم هم اذری وبلوچ وهم ارانم با این همه رنگ وبوی وفرهنگ شگفت همزاد نجابتم ،به نام ایرانم! ۲ _تردید مکن ،بهار خواهد امد پیغام خوش از نگار خواهد امد سرمای زمستان چو فرو بنشیند گلخنده ی روزگار خواهد امد! ۳ ای کاش به راستی بها می دادند زنگار دلی خسته جلا می دادند وقتی سخن ازطراوت وایمان است جویبار حیات را صفا می دادند! ۴ روزی که مرا به چاه غم افکندند بنیاد مرا زبیخ وبن بر کندند تاریکی محض ،اسمان را بگرفت وقتی که فضا به نام غم اکندند! ۵ ای خفته !بپا خیز ،زمان می گذرد فرصت زکف پیر وجوان می گذرد این قافله رامجال ایستادن نیست چون تیر زپیش این وان می گذرد! @persiangulfnik20 51 viewsحامدی نیکpersiangulf, edited 18:25