شاهنامه کتاب تاریخ تمدن است به روایت ایرانی آن . فردوسی کتاب خ | مرکز مطالعات خلیج فارس
شاهنامه کتاب تاریخ تمدن است به روایت ایرانی آن . فردوسی کتاب خود را نامه باستان نامیده که به چم کتاب تاریخ کهن است اما بعدها نام شاهنامه بر این کتاب شهرت یافت که به معنی سرگذشت و تاریخ شاهان و بزرگان است. در شاهنامه تاریخ تمدن جهان با کیومرث شروع شده است او انسانی خردمند است اما در کوه و در غار با سایر همنوعان خود زندگی می کند سپس نوه او هوشنگ در هنگام شکار اتش را اختراع می کند این نخستین قدم مهم در تاریخ تمدن جهان است. سپس تهمورث پادشاه شده و با دیوان جنگ نموده و در عین حال از آنها خط و نوشتن را اموخت . اختراع خط گام مهم دیگر در تکامل انسان است سپس در زمان جمشید فرزند تهمورث شهر و خانه سازی و مدنیت کشاورزی شروع شد . در زندگی شهری و کشاورزی طبقات شکل گرفت و برای جمشید کاخی بزرگ ساختند و کم کم او خود را برتر و دارای فر کیانی دانست او حتی آز و طمع کرد که پادشاه جهان باشد و حتی برای سر کشی به کشورهای خود تخت پرنده و گوی پروازی ساخت و بر روی تخت به کشورها سفر می کرد خودشیفتگی و غرور بر او غلبه کرد. خودخواهی و دیکتاتوری را آغاز کرد همین جامعه طبقاتی دارای برده و فرو دست و اشراف موجب حسادتها و نزاعها و کشتارها شد . مردم از جمشید بی زار شدند و در این جو ضدیت و بد بینی ضحاک توانست خود را مردمی و عادل نشان دهد و توده های مردم را در حمایت خود بسیج نماید و جمشید را به قتل رساند. اما ضحاک نیز نتنها دچار خود شیفتگی و خودخواهی و استبداد شد بلکه به قاتل خونخوار و ادم کش و خورنده مغز جوانان تبدیل شد. در نهایت فریدون جوانی گریخته از دام ضحاک انقلاب کرد و با کمک کاوه ضحاک را کشت و حکومتی عادل و پادشاهی نیکو کار برپا نمود و جهان را به هفت اقلیم یا کشور تقسیم کرد که مرکز آن ایران بزرگ بود که یمن (شبه جزیره عربی) را هم شامل میشد را پایه گذاری کرد روم را به پسر بزرگ سلم سپرد و تور را به پسر میانی داد و ایران بزرگ را به پسر کوچک ایرج داد . این تقسیم را سلم ناعادلانه می دانست . ایران را که آبادترین و مهم ترین بود می خواست حسادت و بخل و خود شیفتگی در سلم به اوج رسید و با تور همپیمان شد که ایرج را بقتل رساند. ایرج انسانی خردمند و عادل و مهربان بود و علاقه ای به قدرت نداشت و تمایل داشت برادران را در پادشاهی ایران سهیم کند اما انها به کمتر از قتل او قانع نشدند هنگامیکه ایرج قصد داشت جهت ارایه راه حل برادرانه نزد سلم برود پدرش بسیار غمگین شد و گفت برادرانت کینه جو هستند و تو را خواهند کشت نزد انها نرو اما ایرج که خود از حسادت و خود شیفتگی و غرور بدور بود گفت نگران نباش ما برادریم دشمن که نیستیم اما پدر که بسیار نگران جان ایرج بود اصرار کرد اگر می خواهی بروی با لشکری ورزیده و جنگی برو .* و می گوید : مگر باز بینم ترا تن درست* که روشن روانم به دیدار تست * و ایرج نیز که برای سفر و دیدار برادران پافشاری می کرد به پدرش هنگام خداحافظی گفت :
گر در اَجَلَم مُساهِلت خواهد بود . روشن کنم این دیده بدیدار تو زود. پس (گر) به خلاف گردد این (چرخ) کبود . بدرود تو از من و من از تو بدرود. چرخ اجل سرنوشت ایرج را کشته شدن قرار داده بود و او بی گناه بخاطر حسادت و طمع ورزی و قدرت طلبی برادران کشته شد و چنین تاریخ ایران شکل گرفت که همواره فراز و نشیبهای تلخ و شیرین در آن تکرار شد و تکرار شد . فردوسی سپس به دوران هخامنشی پرداخته و بعد از آن دوره ساسانیان را با دقت بیشتر و مستندات بهتر و کامل تر شرح داده است. شاهنامه شرح جنگها و جابجایی قدرت و حکومت است اما شاهنامه جنگ را نکوهش می کند و از اینکه آز و طمع و حسادت و بی عدالتی و عدم شناخت و عدم رعایت انصاف عامل بسیاری از جنگها است ناراحت و پریشان است و اندرزها و حکمتها و پندهای زیادی را در بین سطرهای شعری خود در تاکید بر ارزشهای اخلاقی و انسانی بیان می کند. شاهنامه فقط در داستان دوازده رخ 8 بار جنگ را نکوهش کرده است. ٩۰٤ اینستاگرام http://Instagram.com/persiangulfstudies
