2022-06-17 23:14:42
دعوی چه کنی داعیهداران همه رفتند
چندوقت پیش بود که به واسطه مطالعه مقالات و یادداشتهای استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، چنان محبت و ارادت عمیقی را در دل احساس کردم که دیدم راه دیگری نیست جز اینکه هرچه در سینه دارم را در قالب شعری هرچند ناقابل بریزم. شعر را با اشکی در چشم تقدیم دختر مکرمهشان فریده خانم مهدوی دامغانی که بزرگ و بزرگزادهاند تقدیم کردم که اگر مقدور بود در تماسی برای استاد بخوانند. اما با کمال تاسف شنیدم که حضرتشان در بیمارستان بستری است و حالشان تعریفی ندارد. دعا کردم و کردیم که مرخص شوند تا در مجالی بهتر شعر را تقدیم کنم، چه میدانستم که قرار است این قصیدهواره، سوگوارهای شود در رثای کوچ ابدیاش؟
دلخون و داغدار و اشکبارم
بخوانید و استاد عزیزمان را فاتحهای مهمان کنید:
مردان رزم خسته به میدان نمیرسند
در اصل جز به رستم دستان نمیرسند
اهل خرد که سحر کتوم کلامشان
آنقدر بارز است، به کتمان نمیرسند
آنان که بیتلالو انوار فضلشان
سررشته امور به سامان نمیرسند
بر خوانشان زکات، خوراندن به دیگری است
این قوم بیدلیل به مهمان نمیرسند
نامآوران دهر که غمخوار دانشند
با این حساب خود به غم نان نمیرسند
افکار ناب صید همین عده میشوند
آنگونه که به دیگر اذهان نمیرسند
در چاهها به عزلت خود خو گرفتهاند
یعقوب را بگو که به کنعان نمیرسند
پیرانهسر ذکاوتشان میشود جوان
انسان کاملند و به نسیان نمیرسند
انسان کاملند و همین بس برایشان
انسان کاملند و به نقصان نمیرسند
زایشان بپرس راه و مکن حیرت از جواب
مردان ره به منزل، یکسان نمیرسند
چابکسوار دشت بلاخیز حکمتند
این استران سفله بدیشان نمیرسند
آری کتابها همه باارزشند لیک
در بوته قیاس، به قرآن نمیرسند
درباریان عزیز و بزرگند جمله لیک
در عزت و مقام به سلطان نمیرسند
اکوان و خروزان و سپید و سیاه نیز
دیوند جمله، لیک به دیوان نمیرسند
دل میبرند خال لب و گردن و عذار
اما همه به سیب زنخدان نمیرسند
کم در عرب نبوده مسلمان ولی چه باک
خود گفتهاند اینکه به سلمان نمیرسند
بس تیرها کمان فلک خواهد اوفکند
این تیرها به ناوک مژگان نمیرسند
بلخ و هرات و مرو و سمرقند را بپرس
این جادهها مگر به خراسان نمیرسند؟
رخ در نقاب خاک کشیدند اگرچه، باز
سوگند میخورم که به پایان نمیرسند
پیمان طالبی
@peymantalebi70
226 viewsPeyman Talebi, 20:14