در سالهای ۷۲ و ۷۳ به جلسات شعر مجله گردون میرفتم. ۱۲-۱۰ سالی از من بزرگتر بود، و در آن سالها این تفاوت سنی بیشتر احترام میآورد تا صمیمیت؛ چه رسد در برابر نویسندهای که با همان رمان اول، فضای ادبی ایران را ترکانده بود.
هنوز عاشق فصلهای اول سمفونی مردگان هستم. کاروانسرا و عدلهای تخمه و رازهای مگو در زمستان یخزده اردبیل.
هنوز در نوستالژی خریدن و خواندن مجلهای به شیرینی گردون هستم.
عمر ما که همهاش به حسرت طی شد. این هم روی بقیه. آرزوی دوباره دیدن نویسنده و روزنامهنگاری به خلاقیت و پویایی او در وطن، آرزوی انتشار دوباره گردون، آرزوی آزادی...
حیف، آقای معروفی، حیف...
#مسعود_جوزی
https://www.instagram.com/p/Ch9MN4nI5aA/