من از آن تافته های جدابافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم، اما | فلسفه اگزیستانسیالیسم
من از آن تافته های جدابافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم، اما همیشه در آخر کار آن را از یاد میبردم. آن کس که تصور میکرد که من از او نفرت دارم چون میدید که با لبخندی صمیمی به او سلام میگویم غرق در شگفتی میشد و نمیتوانست باور کند. در این حال، بر حسب خلق و خوی خودش، یا بزرگواریم را تحسین و یا بی غیرتیام را تحقیر میکرد، بی آنکه فکر کند که انگیزه ی من ساده تر از اینها بوده است،من همه چیز حتی نام او را از یاد برده بودم.
#آلبر_کامو #سقوط
گروه آموزشی فلسفه اگزیستانسیالیسم @phenomenology_existentialism