یکجور نفرین یکجور بغض گنگ نسبت به بیدادی دنیا و همه مردمان ح | فلسفه بدون مرز
یکجور نفرین یکجور بغض گنگ نسبت به بیدادی دنیا و همه مردمان حس کرد. یکنوع کینه مبهم نسبت به پدر و مادرش حس کرد که او را باین ریخت و هیکل پس انداخته بودند! اگر هرگز بدنیا نیامده بود به کجا برمیخورد.