Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه علم

لوگوی کانال تلگرام philosophyofscience — فلسفه علم ف
لوگوی کانال تلگرام philosophyofscience — فلسفه علم
آدرس کانال: @philosophyofscience
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 5.53K
توضیحات از کانال

مطالب فلسفه تحلیلی و موضوعات فلسفه علم
این کانال تلاشی برای عمومی کردن مفاهیم فلسفه علم در جامعه ایرانی است.
برای ارتباط با Admin با آیدی @mmasiha و درج تبلیغات میتوانید با کانال @adsphilosophy در ارتباط باشید.

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-09-01 13:56:21 https://www.nottingham.ac.uk/humanities/departments/theology-and-religious-studies/news-and-events/events/2023/pre-and-post-darwinian-perspectives-on-islamic-theological-anthropology.aspx?fbclid=IwAR0ur82SLebUtaZDY7ytoY1RCMUtuw0K7jl5pp-YvkpiSFHck9q0SfSRbHo

@philosophyofscience
291 views10:56
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 13:54:30 میکروبیوم و چاقی: گذار از همبستگی‌های ساده به مکانیسم‌های پیچیده‌تر در علم

دیرزمانی‌ست که می‌دانیم رژیم‌های مملو از قند و چربی نقش مهمی در ابتلا به چاقی دارند. تصور کنونی این است که انرژیِ مصرفیِ اضافی، به شکل چربی در بدن ذخیره می‌شود. به عبارتی میان مصرف قند و چربی، و وزن بدن همبستگیِ مثبتی وجود دارد. (همبستگی ۱)

از حدود سال ۲۰۱۰ به بعد، پژوهش‌های زیادی نشان دادند که میان ترکیب و درصد میکروب‌های مفید روده و وزن فرد نیز همبستگیِ مثبتی وجود دارد. (همبستگی ۲)

اگر این دو همبستگی را یکجا در نظر آوریم، فرضیه‌ای می‌تواند شکل گیرد: «افزایش کالری در رژیم غذایی با تغییر دادنِ میکروبیوم روده است که باعث افزایش وزن بدن می‌شود» (از ترکیب همبستگی‌های ۱ و ۲ مکانیسمی ساده شکل گرفت).

دانشمندان در پژوهشی که اخیراً (۲۹ آگوست ۲۰۲۲) نتایج آن در نشریه‌ی سل چاپ شده این فرضیه را آزموده‌اند‌.

الف. پژوهش‌گران ابتدا نوع و میزان میکروبیوم در روده‌ی موش‌ها را بررسی کردند. سپس به آنها غذاهای مملو از قند و چربی‌های اشباع دادند. پس از چهار هفته در موش‌ها علائم اضافه وزن، مقاومت به انسولین، و عدم تحمل گلوکوز مشاهده شد. (همبستگی ۱)
همچنین مشاهده شد که درصد برخی میکروب‌های مفید دستگاه گوارش به شدت کاهش یافته‌است. (همبستگی ۲)

دانشمندان عامل دیگری به مدل خود افزودند تا بتوانند رابطه‌ی میان این دو تغییر را کشف کنند. چگونه؟ حداقل از سال ۲۰۰۹ شواهد نشان می‌دادند که بین دسته‌ای از لنفوسیت‌های تی (Th 17) و چاقی رابطه وجود دارد (همبستگی ۳).
حالا دانشمندان متوجه شدند که کاهش میکروب‌های مفید روده باعث کاهش این دسته از لنفوسیت‌ها می‌شود که به نوبه‌ی خود باعث افزایش وزن می‌شوند. (از ادغام مکانیسمِ ساده‌ی مورد اشاره و همبستگی ۳، مکانیسم پیچیده‌تری به‌دست آمد.)
می‌توان مانند پژوهشگران این پژوهش، مکانیسم را پیچیده‌تر هم کرد. مثلاً با افزودن این فرضیه که این لنفوسیت‌ها موادی ترشح می‌کنند که مانع جذب چربی‌های اشباع به بدن می‌شود.

تا اینجا دیدیم که چگونه در علوم زیستی از هم‌افزایی چند رابطه‌ی ساده، مدل‌های پیچیده‌تر شکل می‌گیرند. گاه داده‌های جدیدی از این مدل پیچیده‌تر به‌دست می‌آید که خود در گام‌های بعدی به پیچیدگی‌های بیشتر مدل می‌افزود.

ب. «کدام یک ضرر بیشتری دارد و سریع‌تر به چاقی می‌انجامد: قند یا چربی؟»

هرچند در پاسخ به این پرسش، و بر مبنای گزارشی از سنجش همبستگی‌های ساده، تلاش‌های زیادی انجام‌ شده، و پاسخ‌هایی گاه متعارض نیز داده شده است، اما مدل جدید امکان پاسخ دقیق‌تری را فراهم آورد. در سایه‌ی مدل جدید می‌توان پرسش را به این شکل طرح کرد:

«کدام یک ضرر بیشتری برای میکروب‌های مفید روده و در نتیجه کاهش لنفوسیت‌های مفید مورد اشاره دارد: قند یا چربی؟»

پاسخ پژوهش‌گران در این مقاله این است: مواد قندی بیش از مواد دارای چربی میکروب‌های مفید روده را از بین می‌برند و سلول‌های ایمنی تی مورد اشاره را کاهش می‌دهند. پژوهشگران وقتی قند را کاملاً از رژیم حذف کردند و فقط رژیم مملو از چربی به موش‌ها دادند لنفوسیت‌های تی مورد اشاره کاهش نیافتند.
نکته‌ی جالب: وقتی با مصرف زیاد مواد قندی در طولانی مدت، به طور کامل باکتری‌های مفیدی که به تولید لنفوسیت تی کمک می‌کردند از بین رفتند، موش‌ها با خوردن رژیم عاری از قند، و البته دارای چربی زیاد نیز چاق می‌شدند. این یافته تبیین‌گر این واقعیت آشنا است که عده‌ای از مردم مدعی‌اند که مواد قندی کمی مصرف می‌کنند اما کماکان اضافه وزن دارند: احتمالا باکتری‌های مفید در دستگاه گوارش آنها یا کلاً وجود ندارد، یا کم شده است.

اینکه این یافته‌ها در پژوهش‌های بعدی تکرار شوند یا نه نیاز به بررسی دارد. در اینجا هدف نشان دادن این نکته بود که چگونه از هم‌افزایی چند همبستگی ساده مدل‌های پیچیده‌تری شکل می‌گیرند.

از آنجا که به نحو روزافزونی نقش میکروبیوم در سلامت جسمی و روانی، و حتی در شناخت انسان، روشن شده است از این پس هرچه بیشتر شاهد خواهیم بود مدل‌هایی در پزشکی و روان‌شناسی که همبستگی‌های ساده‌ای را گزارش کرده بودند با وارد کردن عامل میکروبیوم گسترش خواهند یافت. برای نمونه، سال‌هاست می‌دانیم (از ۲۰۰۳) که میان استرس و چاقی همبستگی مثبتی وجود دارد. پس از مدتی (از ۲۰۱۵) متوجه شدیم میان استرس و نوع میکروبیوم روده نیز رابطه برقرار است.اگر این دو همبستگی را ادغام کنیم دیری نخواهد بود که شاهد آزمودن این فرضیه باشیم: «استرس از راه ایجاد تغییرات در میکروبیوم روده به اضافه وزن می‌انجامد».

وقتی این فرضیه جدی‌تر گرفته خواهد شد که بدانیم میان همان لنفوسیت تی مورد اشاره و استرس هم همبستگی‌هایی مشاهده شده است. در اینصورت مکانیسمی خواهیم داشت که چاقی، میکروبیوم، رژیم غذایی، لنفوسیت‌های تی، و استرس را به هم پیوند می‌دهد.

هادی صمدی
@evophilosophy
232 views10:54
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 16:45:10 برنامه مدرسه تابستانه
690 viewsedited  13:45
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 16:45:01
با سلام. به استحضار می رساند که با توجه به وضعیت کرونا در تهران، مدرسه تابستانی ۱۴۰۱ فلسفه تحلیلی به صورت مجازی برگزار خواهد شد. آخرین مهلت ثبت نام در مدرسه شنبه ۵ شهریور است. برای ثبت نام می توانید به اینجا مراجعه نمایید. دبیرخانه مدرسه ۶ شهریور و از طریق ایمیل پذیرفته شدگان را از پذیرفته شدنشان مطلع خواهد کرد. با احترام
648 views13:45
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 16:44:07 https://www.aparat.com/v/IdMKk
575 views13:44
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 16:43:38 معمای تکامل زبان

زبان چگونه در نیاکان ما شکل گرفت؟ یکباره یا به‌تدریج؟

از آنجا که رابطه‌ی وثیقی میان زبان و فرهنگ وجود دارد اینها از مهم‌ترین و البته از دشوارترینِ پرسش‌ها در مطالعات مربوط به کلیتِ تکامل انسان است.

تبیین چگونگی ایجاد تغییرات در اسکلت انسان، یا توصیف مراحلی که به راه‌رفتن برروی دوپا انجامید، یا بیان چگونگی بزرگ‌شدن مغز انسان کارهایی ساده‌تراند؛ زیرا در این موارد فسیل‌ها راهنمای بسیار مناسبی جهت ارائه‌ی روایت‌های تاریخی‌اند. اما زبان فسیلی ندارد.
پس آیا اصلاً ممکن است از نظریه‎‌پردازی صرف فراتر رفت و بر پایه‌ی دسته‌ای شواهد تجربی، روایت‌های تاریخی‌ای مشابه سایر تبیین‌های تکاملی عرضه کرد؟!

اخیراً (۱۱ آگوست ۲۰۲۲) مقاله‌ای در نشریه‌ی ساینس منتشر شد که نور تازه‌ای به این مسأله تاباند. اشاره‌ای به تاریخچه‌ی این بحث، به درک میزان اهمیت چنین یافته‌ای کمک می‌کند.

در ۱۸۶۶، انجمن زبان‌شناسی پاریس، بحث درباره‌ی چگونگی تکامل زبان را به دلیل ناممکن دانستن رمزگشایی‌ از آن ممنوع کرد! احتمالاً اعضای انجمن می‌پنداشتند که هیچگاه پاسخ این پرسش‌ها را نخواهیم دانست و وقت انجمن ارزشمندتر از آن است که به داستان‌سرایی برخی افراد خوش‌ذوق اختصاص یابد. گرچه دانشمندان افرادی نیستند که گوششان بدهکار چنین ممنوعیت‌هایی باشد، اما به دلیل همان محدودیت‌ها در داده‌های تجربیِ مورد اشاره‌ی انجمن، عملاً مطالعات چندانی در این حوزه انجام نشد.
اوضاع تغییر کرد و طی دهه‌های اخیر، و به نحوی فزاینده، شاهد ظهور دسته‌ی بزرگی از داده‌های پژوهشی بوده‌ایم. البته کماکان نتایج ناامیدکننده بوده‌است.
نشانی از این ناامیدی را در مقاله‌‌ای بسیار پرارجاع، که ۱۴۸ سال پس از ممنوعیت انجمن، در ۲۰۱۴، و به قلم هشت تن از برجسته‌ترین چهره‌های پژوهش در تکامل زبان نگاشته شد، می‌بینیم. هرکدام از نویسندگان مقاله از نظریه‌پردازان اصلی و رقیب در بحث تکامل زبان بودند و بنابراین انتظار نمی‌رفت که مقاله‌ی مشترکی بنویسند.
لبّ سخن مقاله این بود که در موضوع تکامل زبان، شواهد تجربی از فرضیه‌ها عقب هستند؛ به عبارتی، بیشتر با فرضیه‌هایی بی‌پشتوانه‌ مواجهیم. نویسندگان به صراحت اعلام کردند:

۱) پژوهش‌های تطبیقی در سایر جانوران عملاً هیچ کمکی به درک ما از خاستگاه زبان نکرده‌است؛
۲) فسیل‌ها و شواهد باستان‌شناسی نیز کمکی نکرده‌اند؛
۳) درک ما از ژنتیک زبان به‌قدری ضعیف است که امید چندانی به گرفتن کمک از این جانب هم نیست؛
۴) مدل‌سازی‌های کامپیوتری نیز بر مفروضاتی بی‌اساس و آزمون نشده بنا نهاده شده‌اند.

با ذکر این پیش‌زمینه است که اهمیت پژوهش اخیر روشن می‌شود. پژوهشگران ژاپنی با مدل‌سازی کامپیوتری، داده‌های مربوط به آناتومی حنجره‌ی ۴۳ گونه‌ی جانوری را که حاصل هزاران ام.آر.آی و سی.تی اسکن بود، هم‌زمان مقایسه کردند. جمع‌آوری این حجم از داده‌ها و مدل‌سازی آنها، آنقدر ناشدنی می‌نمود که سایر پژوهشگرانِ این حوزه را به تحسین واداشته است.
در این مقایسه چیزی را یافتند که تا به امروز کسی از آن آگاه نبود. در حنجره‌ی تمامی این گونه‌ها، غیر از انسان، شیاری وجود دارد. یعنی حنجره‌ی انسان با «ازدست دادن» خصیصه‌ای مسیر تکاملی زبان را پیموده است، و نه با افزوده شدن چیزی و پیچیده‌تر شدن آن! (به تعبیر نویسندگان مقاله، با کاهش پیچیدگی و نه با افزایش آن!)

دو نکته:

۱) از همین آغاز، پژوهشگران دیگری ضمن بزرگ دانستن کشف جدید، نقدهایی جزیی را بر تفسیر نهاییِ این پژوهش وارد دانسته‌اند. از جمله اینکه ازدست‌دادن یک خصیصه را نباید الزاماً به‌معنای کاهش پیچیدگی آن دانست. (به عنوان نمونه، سیستم‌های سوخت در اتومبیل‌های فاقد انژکتور امروزی، ساده‌تر از اتومبیل‌های انژکتوردار قدیمی نیستند.)
نقد دیگری که از همین آغاز به گوش می‌رسد آنکه زبان، به معنای سخن گفتن، متفاوت از صدا درآوردن است. احتمالأ دومی را می‌توان تسهیل‌کننده‌ی اولی دانست؛ اما در همین امکان نیز می‌توان تردید کرد: انسان‌های زیادی هستند که با زبان اشاره صحبت می‌کنند. چه بسا صحبت کردن در نیاکان دور ما نیز در ابتدا با زبان اشاره بوده باشد.

۲) اما نکته‌ی مهم پژوهش آن است که تازه فهمیده‌ایم حنجره‌ی انسان چه تفاوت اساسی‌ای با سایر جانوران دارد. این نقطه‌ی آغازِ ارائه‌ی فرضیه‌های آتی‌ست. علم همیشه به فرضیه نیاز دارد. از این پس شاهد ظهور روایت‌هایی خواهیم بود که این داده را در روایت‌گری‌های خود می‌گنجانند. البته بخش‌های دیگر داستان، آزمون‌های جدیدی می‌طلبند.

چه بسا در انتهای این سده نیز کماکان بگویند درک ما از پیدایی زبان ناچیز است؛ اما قدم برداشتن در این مسیر باعث می‌شود «ناچیزِ» آن روز و «ناچیزِ» امروز «یک چیز» نباشد! کمااینکه فهم امروز ما از تکامل زبان با زمانی‌که آکادمی زبان‌شناسان پاریس سخن گفتن در این باب را ممنوع کرد یکی نیست.

هادی صمدی
@evophilosophy
469 views13:43
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 08:13:17 توکسوپلاسموز و گرایش‌های سیاسی!

فرض‌ کنید بین دو نفر بحث سیاسی داغی در جریان است. یکی از ناسیونالیسم دفاع می‌کند و دیگری از جهان‌وطنی؛ یا یکی از دولتی مقتدر دفاع می‌کند و دیگری از دولت حداقلی. 
نفر سومی وارد گفت‌وگو می‌شود: پژوهشگری که روی توکسوپلاسما گوندی کار می‌کند (تک‌یاخته‌ای که عموماً در بدن گربه‌ها زندگی می‌کند و اگر به بدن انسان منتقل ‌شود معمولاً تأثیرات بدنی خاصی ندارد، مگر در شرایط خاص). هرچند ممکن است نظر سیاسی و اجتماعی نفر سوم ابعاد جدیدی از موضوع مورد بحث را روشن کند اما کاملاً بعید به‌نظر می‌رسد که اطلاعات او در پارازیتولوژی بتواند بر بحث میان دو نفر نوری تازه بتاباند. درست؟

نه کاملا! مقاله‌ای که در شماره‌ی اخیر (۲۲ جولای ۲۰۲۲) در نشریه‌ی روانشناسی تکاملی منتشر شده چیز دیگری می‌گوید. پژوهشگران بیش از یک‌دهه است متوجه شده‌اند که ابتلاء به توکسوپلاسموز می‌تواند بر رفتارها و حتی بر شخصیت افراد اثر گذارد. یافته‌ها عجیب‌اند، اما پژوهش اخیر چیز عجیب‌تری را هم نشان می‌دهد: آلودگی به توکسوپلاسما بر نوع گرایش‌های سیاسی افراد اثر دارد!

  در این پژوهش باورها و ارزش‌های سیاسی ۲۳۱۵ پاسخ‌دهنده (۴۷۷ آلوده به توکسوپلاسما) را از طریق نظرسنجی آنلاین، با استفاده از پرسش‌نامه‌ی «اعتقادات و ارزش‌های سیاسی»، اندازه‌گیری کردند. نتایج، از جمله، نشان داد که شرکت‌کنندگانِ آلوده به توکسوپلاسما، در قبیله‌گرایی امتیازی بالاتر، و در لیبرالیسم فرهنگی و ضداقتدارگرایی امتیاز کمتری کسب کردند.

اما یگانه عامل زیستی که بر گرایش‌های سیاسی اثر می‌گذارد، ابتلای به توکسوپلاسموز نیست. پژوهش‌های دیگری از ارتباطِ بین میکروبیوم روده و رفتارهای اجتماعی و گرایش‌های سیاسی افراد خبر می‌دهند. عصب‌شناسان نیز می‌گویند افرادی با آمیگدال بزرگتر، گرایش بیشتری به محافظه‌کاری دارند؛ نیز می‌دانیم که وجود و فعالیت برخی ژن‌ها و هورمون‌ها در بدن افراد بر گرایش‌های سیاسی و ایدئولوژیک آنها اثر دارد.

آیا چنین یافته‌هایی نشان می‌دهند که سرنخ رفتارهای سیاسی ما در دست دسته‌ای عوامل زیستی (ژن‌ها، ساختارهای عصبی، هورمون‌ها، نوع میکروبیوم، و عفونت‌ها) است؟ قبل از پاسخ به چند نکته توجه فرمایید:

یک) دسته‌ی بسیار بزرگتری از داده‌ها نشان داده‌اند که گرایش‌های سیاسی افراد متأثر از شرایط پیرامونی (محیط خانواده، دوستان، محیط کار، فرهنگ، دین، طبقه‌ی اجتماعی، وضعیت اقتصادی، نوع حکومت، و غیره) است. اگر قرار است داده‌های تجربی را جدی بگیریم، که باید بگیریم، نادیده گرفتن دومین دسته‌ی داده‌های تجربی نیز خطاست. یافته‌های هر دو دسته صرفاً بیانگر گرایش‌هایی هستند که ضرورتا محقق نمی‌شوند اما به رفتارها جهت می‌دهند. جهان انسان‌ها جهان تعیّن‌گرایی نیست.

دو) به‌علاوه، عوامل زیستی، نه فقط با عوامل اجتماعی، بلکه حتی با خودِ عوامل زیستی دیگر هم ممکن است در تعارض قرار گیرند. مثلا ممکن است ساختار مغزی فردی متناسب با گرایش او به سمت جناح چپ باشد، اما آلودگی به توکسوپلاسموز گرایش او را به سمت جناح راست متمایل کند؛ یا وجود فلان ژن در بدن او منجر به گرایش به سمت جناح چپ باشد اما ترکیب میکروبیوم دستگاه گوارش او به نحوی باشد که بیشتر در افراد متمایل به جناح راست دیده‌می‌شود.

سه) جهان انسان‌ها جهان طیف‌هاست. مشخص شده‌است که ممکن است گرایش‌های سیاسی انسان‌ها طی زمان تغییر کند و حتی یک شخص در روزی واحد، در دو شرایط اجتماعی متفاوت به دو نحو متفاوت عمل کند که یکی بیانگر گرایش او به جناح چپ باشد و دیگری به جناح راست.

چهار) «طیف سیاسی» سازه‌ای مفهومی است؛ یعنی نوعی مدل‌سازی است که جایگزین‌های زیادی در علوم سیاسی برای آن پیشنهاد شده‌است. برخی پژوهشگران علوم سیاسی آن را در تبیین رفتارها و گرایش‌های سیاسی مردم ناکارآمد می‌دانند. به همین دلیل هم عموم افرادی که ما آنها را راست یا چپ سیاسی می‌نامیم، در بسیاری از رفتارهای خود، از مدل آرمانیِ انسان راست و چپ سیاسی تخطی می‌کنند. این در حالیست که زیست‌شناسان و روان‌شناسان با این دوگانه، به‌سان «واقعیتی» اجتماعی برخورد می‌کنند. به‌علاوه پرسش‌نامه‌های علوم سیاسی نیز، بر ساخته‌های مفهومی، ایده‌آل‌سازی شده‌اند و بنابراین به تقریب گرایش‌های سیاسی را بازنمایی می‌کنند.

اگر این نکات را مدنظر قراردهیم باید متواضعانه‌تر بگوییم هرچند پژوهش‌هایی از این دست بر فهم ما از گرایش‌های سیاسی و نحوه‌ی انتخاب افراد در عالم سیاست می‌افزایند و علوم سیاسی باید توجه بیشتری به علوم تجربی داشته باشد اما تبیین رفتارها و گرایش‌های سیاسی انسان‌ها تبیین‌هایی چندلایه دارند و فقط در هم‌افزایی این تبیین‌هاست که به درک بهتری از رفتارهای سیاسی، و متناظر با آن از عالم سیاست، می‌رسیم.
این تبیین‌ها جایگزینی برای مدل‌های دانشمندان علوم سیاسی نیستند، مکمل آنها هستند.

هادی صمدی
@evophilosophy
904 views05:13
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 15:09:29 «خصیصه‌های جدید» چگونه طی فرایند تکامل به‌وجود می‌آیند؟ (۲)

راه‌حل:
پژوهشی که اخیرا توسط خانم بروس و آقای پتال، پژوهشگران زیست‌شناسی دریا، چاپ شده پاسخ نوینی به این پرسش می‌دهد؛ پاسخی متفاوت از پاسخ رایج. بر همین مبنا نیز نویسندگان مقاله چشم‌انداز نوینی از فرایند تکامل پیش‌روی ما می‌گذارند که بسیار جالب است. ابتدا ببینیم پاسخ رایج چیست و سپس وجه نوآورانه‌ی پاسخ جدید را بیان کنیم.

مطابق نظریه‌ی رایج، به عنوان مثال، پوسته‌ی سختِ سخت‌پوستان، برآمده از فعالیت ژن‌هایی در بدن آنهاست که فعالیت همان ژن‌ها در بدن حشرات به ساخت بال حشره منجر می‌شود. اما این ژن‌های حشرات در بدن سخت‌پوستان چه می‌کنند؟ پاسخ این است که شاید در گذشته‌های دور از طریق انتقال افقی ژن‌ها به بدن سخت‌پوستان راه یافته باشند.

اما پاسخ پژوهش جدید چیز دیگری است. مطابق نظر نویسندگان مقاله، زائده‌ی کوچکی روی پای بندپایِ نیای حشرات و سخت‌پوستان وجود داشته‌است که دو مسیر تکاملی کاملاً متفاوت را طی کرده و به پیدایی بال در حشرات و پوسته‌ی سخت در سخت‌پوستان انجامیده‌است. مطابق این نظر ناممکن است که پوسته‌ی سخت از هیچ به‌وجود آمده باشد.

اما طرفداران نظریه‌ی رایج می‌توانند بگویند غیر از انتقال افقی ژن‌ها از بدن حشرات به بدن سخت‌پوستان امکان دیگری هم هست: اینکه این ژن‌ها ریشه در نیای مشترک حشرات و سخت‌پوستان داشته باشد. اما نظر قدیمی نمی‌گوید این ژن‌ها در بدن آن بندپایِ نیا، که نه بال دارد و نه پوستی سخت، چه می‌کنند.

وجه مشترک نظریه‌ی قدیم و جدید می‌تواند چنین باشد: ژن‌هایی که در ابتدا کارکرد دیگری داشته‌اند در شرایطی دیگر و در همکاری با تیم‌های جدیدی از ژن‌ها در بدن سخت‌پوستان و در بدن حشرات کارکردهای جدیدی یافته‌اند.

پس وجه نوآورانه‌ی نظریه‌ی بروس و پتال چیست؟ در گسترش دادن مفهوم هومولوژی.

معروف‌ترین نمونه‌ی هومولوژی را به‌یاد آوریم: دست انسان، باله‌ی وال، و بال کبوتر. هر چند اینها ظاهرا متفاوت هستند اما کافی است به آناتومی آنها نگاه کنیم تا شباهت ساختاری‌شان را ببینیم. اما بروس و پتال می‌گویند ساختارهایی به حدّ تفاوتِ بال حشره و پوسته‌ی سخت سخت‌پوستان نیز می‌توانند هومولوگ یا هم‌ساخت باشند!

تکامل فقط خصیصه‌های جدیدی ایجاد نمی‌کند، گاه خصیصه‌ها (مثلاً ساختارها) را ازبین می‌برد. به عنوان نمونه، زائده‌ی کوچکی که در گوش برخی افراد دیده می‌شود بخشی از سیستم حرکتی است که در نیکان بسیار دور ما باعث حرکت گوش برای جهت‌یابی بهتر صدا بوده است.

نکته اصلی اینجاست: گاه خصیصه‌ی تحلیل‌رفته کلا حذف می‌شود و گاه آثاری از آن باقی می‌ماند که به آن اندام (خصیصه‌ی) به‌جامانده گویند. سخن بوریس و پتال این است که حذف نشدن کامل این خصیصه‌ها می‌تواند فایده‌ای در تکامل داشته باشد! این خصیصه‌ها یا اندام‌های کوچک به‌جامانده، می‌توانند همان زائده‌ی کوچک روی پای بندپایان در میلیون‌ها سال پیش باشند که مجدد در مسیرهای تکاملی بسیار متفاوتی به‌کار گرفته می‌شوند و شاهد تنوع‌هایی به حدّ تفاوت بال حشرات و پوسته‌ی سخت سخت‌پوستان می‌شویم. به تعبیر آنها آنچه نوآوری‌های تکاملی می‌نامیم چه بسا چندان هم نوآوری به معنای «خلق از هیچ» نباشند.

پرسشی پیش می‌آید: اما تکامل که آینده‌نگری ندارد؛ پس از کجا می‌داند بهتر است اندام به‌جامانده‌ای را حفظ کند؟!

پاسخ نویسندگان مقاله جالب است: تکامل گاه «مجبور است» چنین کند و برخی اندام‌های به‌جامانده را حفظ کند: ژن‌ها در شبکه‌هایی در هم تنیده همکاری می‌کنند و اعضای تیمی از ژن‌ها، که در ساخت اندامِ به‌جا‌مانده فعال هستند در قالب تیم‌های دیگر در ساخت خصیصه‌هایی دیگری نیز دخالت دارند. با حذف آنها آن خصیصه‌های دیگر هم تولید نمی‌شوند و ارگانیسم می‌میرد. بنابراین فشاری تکاملی در حفظ آنها وجود دارد. چه بسا از بین نرفتن کامل آپاندیس در انسان، یا چشم در موش کور نیز به همین دلیل باشد.

این یافته می‌تواند فرایندهای تکاملی را به سان فرایند تحلیل رفتن‌ها و توسعه‌یافتن‌هایی مداوم به تصویر کشد. خصیصه‌ها توسعه می‌یابند و تحلیل می‌روند، و احتمالاً در مسیرهایی کاملاً بدیع مجدد توسعه می‌یابند و احتمالاً مجدد تحلیل می‌روند. در این نگاهِ جدید به فرایند تکامل باید زوائد کوچک موجود در گونه‌ها را جدی‌تر گرفت و از آنها به عنوان خطاهای طراحی به راحتی گذر نکرد.

اگر این سخن نویسندگان مقاله مقبولیت عمومی پیدا کند، در آینده‌ی نزدیک شاهد خواهیم بود که زیست‌شناسانی که بر روی موجودات ساده‌تری کار می‌کنند، به دنبال یافتن زائده‌هایی ظاهراً بدون کارکرد خواهند بود. در گام بعد تیم‌هایی ژنی دخیل در طراحی آنها را ردیابی می‌کنند، و سپس به دنبال آن خواهند بود تا آن تیم‌ها را در موجودات پیچیده‌تر ردیابی کنند و کارکرد آنها را تشخیص دهند.

تصویری جدید از تکامل پیش روی ماست.

هادی صمدی
@evophilosophy
1.2K views12:09
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 08:39:45 سخنرانی این هفته گروه فلسفۀ دانشگاه تربیت مدرس

عنوان:
رباعیّات خیّام و مسألۀ مشّائی عنایت
سخنران:  سینا سالاری خرّم - دانشگاه تربیت مدرس

زمان: چهارشنبه 1401/05/26 ساعت  17-15
لینک شرکت در وبینار: https://lablive.modares.ac.ir/b/dav-vi7-eyf

@philosophyofscience
1.1K views05:39
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 18:51:19
تیزر دومین مدرسه بین المللی خداباوری شریف: شرق و غرب (آنلاین)
رویدادی فلسفی_ الهیاتی

1 تا 16 شهریور 1401
#دانشگاه_صنعتی_شریف
#مرکز_فلسفه_علم

3 روز تا پایان مهلت ثبت نام

با حضور 14 فیلسوف بین المللی و 6 فیلسوف ایرانی
ارائه گواهینامه
ارائه خلاصه فارسی سخنرانی ها به شکل مکتوب
تخفیف دانشجویی
ثبت نام ویژه اعضای هیئت علمی

http://theismschool.philsci.sharif.ir/fa/خانه/
----------------------------------------
@theismschool
889 views15:51
باز کردن / نظر دهید