Get Mystery Box with random crypto!

#ژنرال صفحه ۱۲۵ 'اشتوکهاوزن' با لباسی رسمی اما بی حوصله پا به‌ | Pianoclub

#ژنرال
صفحه ۱۲۵
"اشتوکهاوزن" با لباسی رسمی اما بی حوصله پا به‌ دربار گذاشت. پشت پیانوی سلطنتی نشست و قطعاتی را که خودش نوشته بود روی پیانو
گذاشت و مغرورانه به نواختن مشغول شد. اردشیر زاهدی بیخ گوش میرفندرسکی آهسته گفت: ما به این مرتیکه جفنگ پنجاه هزار دلار پول دادیم.این چه مزخرفاتیه که میزنه؟
میرفندرسکی گیلاس شرابش را بالا کشید و گفت: والا به ما گفتن این مدرن میزنه‌. برای همین دعوتش کردیم.
زاهدی چند قدمی از میرفندرسکی دور شد و از روی میز چند تا برش میوه برداشت و در بشقاب گذاشت. اشتوکهاوزن با حرارت مشغول نواختن بود.
زاهدی در گوش میرفندرسکی گفت: تو میفهمی این چی میزنه؟به خدا زهرای من از این بهتر میزنه. بابا یه تاری، سنتوری چیزی می آوردین. این مزخرفات چیه آخه؟
میرفندرسکی قدری گرسنه بود‌. اصلا حال و حوصله بحث و جدل های همیشگی با زاهدی را نداشت. بنابراین بلافاصله جواب داد:
تازه این آقا شاکی بودن که چرا در جشن‌های دو هزار و پانصدساله موقع اجرا مگس‌ها اذیتش میکردن. آخه بگو مرتیکه پیزوری، وسط بیابون، با این موسیقی گوهی که میزنی انتظار داری ملائکه دور سرت بچرخن؟
@pianoclub