Get Mystery Box with random crypto!

باید دقت کنیم که سالهای اول آموزش موسیقی برای کودکان بسیار حیا | Pianoclub

باید دقت کنیم که سالهای اول آموزش موسیقی برای کودکان بسیار حیاتی و گران قیمت است. زیرا ذهن کودک مانند صفحه سپیدی است که معلم، اطلاعات وآموزه های خود را روی آن می نویسد. اگر این اطلاعات غلط باشد، پاک کردن آن از ذهن کودک بسیار دشوار و حتی ناممکن است. ذهن کودک به شدت تقلیدی است. یعنی هرآنچه میبیند بدون اینکه منطق و فلسفه آن را بداند تقلید میکند. کودک حتی شیوه راه رفتن را به صورت بصری از والدین خود می آموزد. بنابراین بسیار ساده لوحانه است اگر فکر کنیم که یک کودک نیازی به یک معلم با تجربه ندارد.
این مشکل در آموزش زبان خارجی هم دیده میشود. در بسیاری از آموزشگاه های زبان، افرادی استخدام شده اند که خودشان به لحاظ تلفظ و آهنگ کلام، جمله بندی و واژگان، به شدت مشکل دارند. کودک از همان ابتدا تلفظ غلط را می آموزد و این تلفظ در ذهن او عمیقا حک میشود. نتیجه اینکه او در سالهای آینده نیز با همان تلفظ غلط صحبت خواهد کرد و تلاش معلمین بعد از وی برای اصلاح او ممکن است بی نتیجه باشد. مشکلی که بسیاری از ما با معلمین بی تجربه زبان انگلیسی در دوران مدرسه داشته ایم.
در روند آموزش موسیقی، این مشکل بیشتر نمود پیدا میکند، زیرا موسیقی یک هنر بصری، شنیداری و عملی است. یعنی کودک هم باید به درستی با مبانی موسیقی مانند نت خوانی و ریتم آشنا شود و هم به لحاظ مکانیک نوازندگی یا همان تکنیک، از همان آغاز به درستی آموزش دیده باشد.
در کشور ما هیچ چیزی وحشتناک تر از این نیست که ببینیم کودکان با استعداد و باهوش و قوی به لحاظ فکری در اختیار مربیان بی تجربه موسیقی قرار میگیرند و این مربیان تحت عنوان موسیقی ارف، یا موسیقی مهد کودک، از همان ابتدا ذهن کودک را نسبت به موسیقی خراب کرده و او را از روند حرفه ای یادگیری موسیقی دور میکنند. کودک به هیچ وجه با مبانی موسیقی آشنا نمیشود، در عوض صرفا چند آهنگ کودکانه و بی ارزش به لحاظ هنری به او آموزش داده میشود تا کودک بیشتر شو آف کند و والدین او از دیدن این شو، لذت ببرند.
به هیچ وجه اصول ماهیچه ای اجرا آموزش داده نمیشود، بنابراین کودک از همان آغاز تحت شدیدترین فشارهای عضلانی می نوازد. اجرا با انقباض عضلات برای او عادت میشود و در سالهای بعد تبدیل به یک مشکل جدی و معضل میگردد.
اصول موسیقی مانند مبانی ریتم و نت خوانی جدی گرفته نمیشود. اجرا با مترونوم در دستور کار نیست، پس کودک هیچگاه با مفهوم "تایمینگ" و تقسیمات زمانی متریک به طور عملی آشنا نمیشود.
پاسچر، فرم نشستن، فرم دستها و انگشتان به طور سرسری و با سهل انگاری آموزش داده میشود و در نهایت کودک پس از چند سال با فرم غلط عادت میکند و معلمین جدید او باید چند ماه و یا حتی چند سال وقت طلایی دوران آموزش کودک را صرف اصلاح این غلطها و آموزش های اشتباه کنند.
در نهایت دیده میشود کودکی که از ابتدا، در آغاز سن طلایی فراگیری موسیقی یعنی ۹ سالگی، زیر نظر یک معلم باتجربه به فراگیری موسیقی پرداخته، ظرف مدتی کمتر از دوسال، به لحاظ هنری قالب گیری شده و راه خود را به سادگی پیدا میکند و خود و خانواده اش از موسیقی او لذت خواهند برد، اما دیده میشود کودکی که ۵ سال زیر نظر یک معلم کم سواد و بی تجربه کار کرده، تازه در سنین ۱۰ یا ۱۱ در حال برطرف کردن اشکالات و نواقص اجرایی خود است که معلوم نیست رفع این مشکلات چند سال طول بکشد و آیا این نواقص و مشکلات به طور کامل برطرف خواهند شد یا خیر.
به طور کلی و با دید آماری دقیق، دوره های کلاس ارف در کشورمان خیلی مثمر ثمر نبوده و کودکان در این دوره ها صرفا انرژی فوق العاده خود را از دست میدهند و هنگامی که باید به صورت حرفه ای با انرژی کامل و کافی به تمرین جدی بپردازند، بدن و ذهن آنها به آنها یاری نخواهد کرد.
آموزش موسیقی به کودکان را جدی بگیریم. کودکان خود را به معلمین بی تجربه واگذار نکنیم و فراموش نکنیم که سن طلایی برای فراگیری موسیقی ۹ تا ۱۶ سال است که از این سالها باید نهایت بهره را برد. استعدادهای فوق العاده کودکان را با آموزش غلط نابود نکنیم. اصلاح یک غلط بیش از آموزش از صفر زمان میبرد.
@pianoclub