«از پشت شیشهی کدر پنجرهام به این آشیانهی کهنه که سمجانه در | پیشدرآمد
«از پشت شیشهی کدر پنجرهام به این آشیانهی کهنه که سمجانه در مقابل هجوم تندبادها استقامت میکند خیره شدم و به زندگی خود میاندیشم. به زندگی خود… به آشیانهی فرسودهی کلاغی گمشده… که ویران نمیشود. چرا؟ چرا میخواهم باز هم بمانم؟ من کیستم؟ چه کاری دارم؟ پایبند…