Get Mystery Box with random crypto!

من عصبانی‌، ناتوان و خجلم. نمی‌دونم چرا خجالت می‌کشم. بعد خوند | پیش‌درآمد

من عصبانی‌، ناتوان و خجلم. نمی‌دونم چرا خجالت می‌کشم. بعد خوندن این‌ها سعی کردم احساساتم رو شناسایی و تبدیل به کلمه کنم. چون آدمیزاد سر و ته که نداره، فردا صبح بیدار می‌شی می‌بینی چیزهایی که قبل خواب خوندی تبدیلت کرده به یه ترسوی بی دست و پا که تنها حسی که درش به وضوح پیدا می‌شه «خشمه». یکم پیش هم متوجه شدم فردا در ولادت امام علی، حضرت کیسه‌ی رطب‌ها و ذکر امیدوار لب‌ها، دختر پونزده ساله‌ی دوست خانوادگی‌مون که از قضا پدرش آخونده؛ داره ازدواج می‌کنه. داره ازدواج نمی‌کنه البته، دارن مجبورش می‌کنن ازدواج کنه؛ وگرنه اون چه می‌دونه ازدواج چیه! هر کی رو هم می‌بینم توو زندگی خودش مونده، از کسی هم که گویا کاری برنمی‌آد؛ جز سیستم آخوندی و آخوند پرور که با اختیارات فراوانش عجب ملقمه‌ای درست کرده و چیزی رو هم از قلم ننداخته.