Get Mystery Box with random crypto!

‍ حکومت انتخابی لیبرال دموکراسی جان استوارت میل «جان استوارت | فرهنگ سیاسی

‍ حکومت انتخابی
لیبرال دموکراسی جان استوارت میل

«جان استوارت میل، نظریه خود درباره حکومت را در رساله‌ای به نام «ملاحظاتی درباره حکومت انتخابی» که در سال ۱۸۶۱ منتشر شد، قوام داده است. این رساله، اوج اندیشه‌های او درباره حکومت پس از مطالعات و ارزیابی‌ها و تجربه‌های قابل‌توجه‌اش در حکومت است.

در این زمان، میل هوشیارانه مشاهدات توکویل را درباره دموکراسی در ایالات‌متحده، در نظر گرفته بود، به عنوان یک مدیر در کمپانی هند شرقی کار کرده بود، و همچنین به عنوان عضو پارلمان خدمت کرده بود. او توسط پدرش جیمز میل ـ یک مصلح اجتماعی و سیاسی ـ آموزش دیده بود و آموزش‌های جرمی بنتام(لیبرال دموکرات فایده گرا)، که بر او تاثیر بسیار گذاشت، در تعهد میل نسبت به بیرون‌آوردن حکومت از دست‌های آریستوکرات‌ها و جدال برای حق رای و آزادی عمومی برای زنان، کارگران، و بردگان، بروز پیدا کرد.

به خاطر فعالیت جان استوارت میل برای شمولیت‌بخشیدن به حکومت و تاکید بر مشارکت عمومی در حکومت، از او به عنوان یکی از «نظریه‌پردازان دموکراتیک» یاد شده است. ولی میل همچنین به عنوان یک نخبه‌گرای سیاسی نیز شناخته شده است. چون درباره حضور رهبری شایسته در حکومت هم صحبت کرده است.
(وجه تفاوت دموکراسی لیبرال با دموکراسی توده گرای روسو)

حکومت انتخابی مفصل‌ترین و منظم‌ترین رساله‌ی جان استوارت میل در فلسفه‌ی سیاسی است که هدف از نگارشش بازنمایاندن نتیجه‌ی تفکرات وی در باب برترین ساختار حکومت دموکراتیک، بحث درباره‌ی نظریه‌ی عمومی حکومت و نهادهای دموکراتیک و نیز بازتاباندن پرورده‌ترین نگرش‌های او بر مسائل بنیادین سیاست در عصر خویش است.

میل ضمن آن‌که هشدار همۀ صاحب‌نظران سیاسی در باب مخاطرات نهفته در راه دموکراسی را به‌دقت از نظر می‌گذراند و همه‌ی مسائل رویاروی نهادهای دموکراتیک را در معرض اعتنایی بایسته قرار می‌دهد،

حکومت انتخابی یا در حقیقت دموکراسی غیرمستقیم را برترین نوع حکومت می‌شمارد.

در تشریح نوع حکومت مطلوب خویش، ابتدا با لاک هم‌داستان می‌شود که تحقق دموکراسی جز از راه نافذبودن رأی اکثریت امکان‌پذیر نیست، ولی به تأکید می‌گوید که رأی اکثریت فقط شرط لازم است نه شرط کافی.

مجلس قانون‌گذاری که مهم‌ترین رکن دموکراسی در هر کشور است هنگامی اصالت دارد که در آن هم اکثریت و هم اقلیت نمایندگان خود را داشته باشند.

یک اقلیت فرهیخته همین‌قدر که فرصت ابراز نظرات خود را داشته باشد، بهترین عامل فراکشیدن سطح معنوی نمایندگان اکثریت و برترین وسیله‌ی تعدیل تندروی‌ها و تخفیف هیجانات سیاسی خواهد بود.در تحلیل نظریه حکومت میل، می‌توان ‌گفت دو اصل شایستگی و مشارکت، اساس حکم‌رانی خوب از نظر میل است. اصل مشارکت، شهروندان را ملزم می‌کند به بیشترین اندازه ممکن، مشارکت کنند؛ و اصل شایستگی، نفوذ شهروندان صاحب صلاحیت بیشتر را تا حداکثر ممکن الزام می‌کند. میل، قویاً بر مشارکت تاکید می‌کند و بعد، آن را به اصل شایستگی مقید می‌کند تا رهبری خوب و آموزش مدنی را ترویج کند. در این تلاقی، مشارکت شایستگی مردم را بسط می‌دهد و هم‌زمان قدرت آنانی را که رهبری می‌کنند، بررسی می‌کند.

در این دیدگاه، حکمرانی خوب نیازمند یک سازمان‌دهی متعادل میان درست‌کاری و منافع کسانی که مشارکت می‌کنند و مهارت، و تجربه کسانی که شهریاری می‌کنند، است. میل، خوب‌‌بودن حکومت را به دو روش می‌سنجد: اول، «میزانی که آن حکومت میل دارد مجموع کیفیت‌های خیر را - منفرداً و مجتمعاً - در منطقه تحت حاکمیت افزایش دهد»؛ و دوم، «میزان کمالی که با آن می‌توانند دارایی اخلاقی و فکری را که از پیش موجود بوده، طوری سازمان دهند که بیشترین تاثیر را بر مسائل عمومی بگذارد».

جان استوارت میل

https://t.me/politicalculture
@politicalculture